Media Studies علوم ارتباطات و رسانه ها

شنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۹

شيوه‌هاي تحليل پوشش خبري


دكتر حسن سبيلان اردستاني
مقدمه:
انحصار خبرگزاري‌هاي برزگ (رويتر، آسوشيتدپرس، يونايتدپرس، فرانس پرس، تاس) در گذشته‌هاي نه چندان دور، اين عقيده را به وجود آورده بود كه اين خبرگزاري‌هاي بزرگ هستند كه نحوه نگرش و برداشت مردم از رويدادهاي جهاني را شكل مي‌دهند. ارسال ميليون‌ها كلمه خبر به صورت روزانه و استفاده اكثر رسانه‌ها از اين خبرگزاري‌ها، اين باور را درست و منطقي نيز مي‌نمود. ولي با شيوع اتحاديه‌هاي خبرگزاري‌هاي ملي در سطوح منطقه‌اي، تاسيس اتحاديه‌هاي راديو تلويزيوني همچون اتحاديه خبري آسيا و اقيانوسيه معروف به آسياويژن و اتحاديه‌هاي خبري اروپا معروف به يورويژن تاثير و انحصار خبرگزاري‌هاي بزرگ نيز رو به افول نهاد.
پس از اين دوران، دوران شكل‌گيري تلويزيون‌هاي خبري در سطح جهاني بود. اين روند با شكل‌گيري شبكه‌ تلويزيوني خبري CNN در سال 1980 و سپس تاسيس تلويزيون خبري BBC در سال 1985 و پس از آن شبكه خبري الجزيره در سال 1994 و Fox News باعث شكسته شدن بيش از پيش انحصارات خبري به خصوص خبرگزاري‌ها گرديد.
موضوع در اينجا خاتمه نيافت بلكه از سال 1990 جهان به سوي شبكه‌هاي اطلاعاتي و ارتباطي گام برداشت و در عصر دوم اينترنت (1996) شبكه‌هاي اطلاعاتي و ارتباطي در سطح جهاني گسترش همه‌گير و فراگيرتر يافتند. در نظام جديد اطلاعاتي علاوه بر اينكه سايت‌هاي خبري بي‌نهايت و شبكه‌هاي اجتماعي وجود دارد، هر شخص حقيقي نيز مي‌تواند با استفاده از يكي از آنها مانند «وبلاگ» يك خبرگزاري يك نفره ايجاد كرده و اخبار خود را در اختيار تمامي كاربران اينترنت قرار دهد.
با توجه به روند خبري مذكور بايد گفت در عصر كنوني و در هزاره سوم ديگر مخفي‌سازي خبري، سانسور خبري و يا انحصارات خبري بي‌معني است و يا به عنوان متغير اصلي در ادبيات خبر مطرح نمي‌باشد. امروزه به جاي انحصارات خبري؛ نوع پوشش اخبار و رويدادها اهميت پيدا كرده است. به مفهوم ديگر «عدم پخش خبر مطرح نيست بلكه چگونگي پخش رويدادها و خبرها داراي اولويت شده است» و اين نوع و نحوه پوشش خبري رويدادها است كه باعث شكل‌گيري نوع خاصي از نگرش و برداشت مخاطبان نسبت به رويدادها مي‌شود و مخاطبان براساس همين پوشش‌هاي خبري نسبت به رويدادها موضع‌گيري منفي يا مثبت مي‌نمايند.
به تعبير ديگر مصالح فكري مخاطبان در مورد موضوعات [به خصوص موضوعات خارجي] پوشش خبري آن موضوعات توسط رسانه‌ها مي‌باشد. براي نمونه در جنگ خليج فارس در سال 2003 كه بين امريكا و انگليس با عنوان ائتلاف بر عليه عراق برپا شد اين پوشش خبري رسانه‌ها بود كه باعث موضع‌گيري موافق افكار عمومي جهاني به نفع حمله به عراق و يا مخالفت با حمله به عراق در قالب تظاهرات‌هاي ضد جنگ شد و نشان داد كه ديگر همچون گذشته افكار عمومي جهاني يكسان و يك شكل تحت تاثير قرار نمي‌گيرند.
با توجه به اينكه گستره پوشش خبري بسيار وسيع است هر رسانه‌اي، با توجه به ايدئولوژي حاكم بر آن، نوع نگرش‌هاي كاركنان و مديران، نوع مالكيت، ميزان برد، انحصار يا رقابت، نوع رويداد، شرايط اجتماعي اعم از داخلي و بين‌المللي و در نهايت نوع مخاطبان، تكنيك‌هاي خاصي را براي پوشش خبري در قالب استراتژي‌هاي كلان خود استفاده مي‌كنند.
عده‌اي در پژوهش‌هاي خود تفاوتي بين شيوه‌ها و استراتژي‌هاي پوشش خبري با تكنيك‌هاي آن قايل نمي‌شود و در هنگام پژوهش اين دو موضوع كاملا متفاوت را با هم خلط كرده و به اين ترتيب امكان تعميم‌پذيري آن را به حداقل مي‌رسانند. در صورتي كه شيوه‌ها و استراتژي‌هاي پوشش خبري ركن اساسي در فعاليت‌هاي خبري و تبليغي است و تحليل آنها مفيد فايده است و تكنيك‌ها تنها در مقاطع خاص و شرايط خاص و با كمترين برنامه‌ريزي قبلي و اكثرا به صورت ارتجالي در پيروي از استراتژي‌ها استفاده مي‌شود و تحليل صرف آنها روشنگر حقايق نيست.
موضوع ديگر كه خود ناشي از مشكل مذكور مي‌باشد توجه به يكي دو شيوه تحليل پوشش خبري در اكثر پژوهش‌هاي رسانه‌اي است. در اكثر پژوهش‌ها از موضوعات خبري، مكان رويداد، خبرسازان، ارزش‌هاي خبري و عناصر خبري استفاده مي‌شود كه اين امر ساده‌ترين شيوه تحليل است در صورتي كه با توجه به اهداف پژوهش و موضوع خبري و نوع رسانه خبري بايد از شيوه‌هاي تحليلي مجزايي استفاده شود به اين منظور در گزارش تحقيقي حاضر سعي شده انواع شيوه‌هاي پوشش خبري و نحوه تحليل آنها آورده شود تا مرجعي مفيد براي پژوهش‌هاي آتي باشد.

بخش اول: تعاريف
در هر علم، اولين اصل تعريف مفاهيم و مشخص ساختن چارچوب معنايي آن است. اين عمل باعث مي‌شود حوزه فعاليت در آن علم مشخص شده و تداخل كمتري با حوزه‌هاي ديگر دانش پيدا كند. در شيوه‌هاي تحليل پوشش خبري، مهمترين نكته تعريف پوشش خبري و ابعاد آن است. اگر پوشش خبري مشخص و متمايز از ديگر واژگان خبري و رسانه‌اي نباشد احتمال تحليل منظم و قاعده‌مند آن نيز نخواهد بود به طور مثال مشخص نمي‌شود كه اين تحليل، روي مسائل تبليغاتي در يك رسانه خبري است يا پوشش خبري آن رسانه، به اين منظور در اين بخش در ابتدا پوشش خبري تعريف شده و سپس تفاوت پوشش جريانات تكنولوژي به صورت خاص آورده شده است، به اين ترتيب اين بخش مي‌تواند شمول معنايي پوشش خبري مورد نظر را براي تحليل‌گران مشخص سازد.

1-1. پوشش خبري
پوشش خبري از معدود واژه‌هاي ارتباطي است كه اكثر محققين و كارشناسان آن را بديهي مي‌پندارند و كمتر كسي به دنبال تعريف آن مي‌گردد و تقريباً انعكاسات خبري در قالب آن جاي داده مي‌شود. در منابع فارسي رسمي درخصوص پوشش خبري تنها دو تعريف وجود دارد. يك تعريف مشترك از آقاي دكتر سلطاني‌فر و خانم دكتر هاشمي است. در اين تعريف آمده است، پوشش خبري مجموعه‌اي از فعاليت‌هايي است كه بر روي خبر صورت مي‌گيرد تا ارزش يك خبر و جايگاه آن از وضعيت واقعي آن بالاتر يا پايين‌تر مطرح شود و ارزش آن خبر در مجاورت مطالب ديگر كمتر، بيشتر يا صفر شود. (1382 ص 14) اين تعريف بيش از حد طولاني بوده و در عين حال عينيت‌گرايي خبري را در نظر نگرفته و به عنوان يك حكم غيرانتقادي نمي‌توان از آن استفاده كرد و ضمناً پردازش خبر، تبليغات خبري و چينش خبري نيز معنا مي‌دهد و موضوع اصلي در پوشش خبري برجسته نشده است.
تعريف ديگر درخصوص پوشش خبري مربوط به مرحوم دكتر ابوترابيان است كه به صورت شفاهي در مقطع كارشناسي ارشد روزنامه‌نگاري و در درس پوشش خبري عنوان شده است. وي معتقد بود: پوشش خبري، به آرايه‌ها (اضافه‌كردن‌ها) و پيرايه‌ها (كم‌كردن‌ها) كه به اصل خبر يا حواشي و تفسيرهاي آن اضافه و يا كم مي‌شود و قصد و منظور خاصي را به گيرنده القا مي‌كند (1379) در اين تعريف نيز موارد مبهم و نقيض يكديگر وجود دارد. اولا تعريف تبليغات خبري را دربرمي‌گيرد و نه پوشش خبري، يعني مانعي براي ورود واژه‌هاي ديگر در مصداق تعريف وجود ندارد و ثانياً علاوه بر خبر، حواشي و تفسيرهاي خبري را نيز دربرگرفته كه اين امر درخصوص خود رويداد نيست.
تعريف پيشنهادي براي پوشش خبري، «فراگرد بازنمايي وقايع و رخدادها از طريق وسايل ارتباطي است». اين تعريف هرچند كوچك و مختصر مي‌نمايد ولي داراي واژگاني با تعاريف مبسوط مي‌باشد كه به توضيح هر يك پرداخته مي‌شود. بازنمايي (Reprsentation) واژه‌اي است كه پيتر دالگران يكي از دانشمندان ارتباطي در كتاب «تلويزيون و گستره عمومي» اين واژه را كالبدشكافي و تشريح نموده است. وي‌ مي‌گويد: بعد بازنمايي، توجه ما را به توليدات رسانه‌اي جلب مي‌كند. اين بعد شامل زمينه‌هاي ذيل مي‌گردد. مطالبي كه رسانه‌ها عرضه مي‌كنند، نحوه انعكاس موضوعات، انواع گفتمان‌هاي مطرح و ماهيت مباحث و مناظرات ارائه شده، بازنمايي به ابعاد اطلاعاتي توليدات رسانه‌اي، از جمله ابعاد نمادين و بديع آن آثار اشاره دارد. بازنمايي در گسترده عمومي به پرسش‌هايي اساسي نظير اينكه «چه مطلبي» بايد براي انعكاس انتخاب شوند و «چگونه» بر مخاطبان عرضه گردند اشاره دارد (1380، ص 30)، لذا مشاهده مي‌شود بازنمايي متمايز از انعكاس محض واقعيات و رخدادهاست يعني در بازنمايي، وقايع و رخدادها از حالت اصلي خود خارج مي‌شوند، حال هرچقدر كه رسانه‌ها و خبرنگاران معتقد به عينيت‌گرايي در انعكاس خبرها باشند، بازنمايي‌هاي انجام شده به واقعيت نزديكتر هستند و هر مقدار كه رسانه‌ها از عينيت‌گرايي به دور باشند، بازنمايي‌هاي آنها نيز دور از واقع خواهد بود.
وقايع و رخدادها دومين ركن در تعريف پوشش خبري هستند. رخدادها اتفاقاتي هستند كه در زمان كنوني به وقوع مي‌پيوندند و بيشتر حالت خبري به خود مي‌گيرند اما وقايع موضوعاتي هستند كه از قبل وجود داشته‌اند و منوط به شرايط كنوني زمان نيستند. اصولا در پوشش‌هاي خبري رخدادها در ابتدا مطرح و وقايع مرتبط با آن در حواشي رخداد قرار مي‌گيرد. به اين ترتيب وقايع بك‌گراند يا زمينه رخداد محسوب شده و رخداد معناي خود را از آن حوزه مي‌گيرد، اما در مواقعي خود وقايع به تنهايي بازنمايي مي‌شوند مانند بازنمايي رفتار رژيم صدام در عراق با مردم آن كشور كه اين رفتار غيرانساني در اكثر رسانه‌ها به صورت برجسته انعكاس يافت. در اين مثال رفتار نامطلوب صدام با مردم عراق موضوعي نو و جديد نبود ولي دستمايه رسانه براي پخش قرار گرفت.
سومين ركن، وسايل ارتباطي است. پوشش خبري مختص وسايل ارتباط جمعي همچون مطبوعات، راديو و تلويزيون نيست. رسانه‌هاي همگاني به علت تاثير آني و فوري بر مخاطبان به عنوان ابزارهاي اصلي پوشش خبري تصور مي‌شوند در صورتي كه وسايل ارتباطي علاوه بر رسانه‌هاي همگاني شامل خبرگزاري‌ها و شبكه‌هاي اطلاعاتي نيز مي‌شود.
خبرگزاري‌ها در اكثر مواقع منبع اصلي خبري رسانه‌ها محسوب مي‌شوند، اصولا به غير از چند شبكه خبري بزرگ جهاني، مابقي رسانه‌ها به علت هزينه گزاف تهيه خبر، از خبرگزاري‌ها سود مي‌برند. بنابراين بين نحوه پوشش خبري خبرگزاري‌ها و بازنمايي رخدادها و وقايع توسط رسانه، ضريب همبستگي مستقيم و مثبتي وجود دارد. به مفهوم ديگر مطالب خبري جمع‌آوري شده توسط خبرگزاي‌ها در رسانه‌ها منعكس مي‌شود و لذا تاثيرگذار اوليه و پايه در پوشش خبري خبرگزاري‌ها هستند.
دومين وسيله ارتباطي كه امروزه روبه گسترش است، شبكه‌هاي اطلاعاتي همچون اينترنت است. با توجه به گسترش تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات، هر شخص حقيقي يا حقوقي مي‌تواند براي خود يك سايت خبري تاسيس نمايد و تمامي شهرونداني كه از اينترنت استفاده مي‌كنند به آن دسترسي داشته باشند. بنابراين در هر گوشه‌اي از اين جهان واقعه‌اي رخ مي‌دهد، چشمي براي ديدن و بازنمايي آن وجود دارد و به عبارتي پوشش خبري مي‌يابد. اما به علت بي‌شمار بودن اين سايت‌هاي خبري، تنها براي جستجوي خبر مفيد بوده و براي تاثيرگذاري بر اجتماع، انعكاس مجدد آن توسط رسانه‌ها را الزامي مي‌سازد اما همچون موضوع خبرگزاي‌ها، منبع اوليه در پوشش خبري محسوب مي‌شوند.
با توجه به مطالب مذكور بايد گفت پوشش خبري يكي از مقولات فوق‌العاده پيچيده در عرصه مطالعات خبري است. به مفهوم ديگر عوامل معدودي بر عرصه‌هاي مطالعات خبري همچون تكنيك‌ها، شيوه‌ها و غيره تاثيرگذار هستند. اما در عرصه پوشش خبري، عوامل بسياري اعم از درون‌سازماني و برون‌سازماني تاثيرگذار مي‌باشند كه شناسايي اين عناصر و يا ميزان تاثير آن به راحتي قابل حصول نيست. براي شناسايي عوامل تاثيرگذار، علاوه بر ابزارهاي علمي، تجربه فعاليت‌هاي رسانه‌اي و تحقيقات رسانه‌اي نيز لازم و ضروري است. به طور مثال انعكاس يك درگيري قومي و قبيله‌اي در يك كشور دوردست به راحتي قابل تجزيه و تحليل نمي‌باشد بلكه آشنايي به علوم ديگر همچون روابط بين‌الملل، سياست و ... علاوه بر دانش ارتباطي نيز لازم است.
براي بررسي جوانب مختلف پوشش خبري در اين بخش مطالب ضروري درخصوص پوشش خبري با عناوين مختلف در حوزه خبري آورده شده است تا به اين ترتيب حداقل بخشي از شمول معنايي اين واژه مشخص گردد.

2-1. جريانات خبري و تفاوت آن با پوشش كامل خبرها
همانطور كه قبلا نيز اشاره شد، امكان پخش خبرها به صورت كامل و جامع براي هيچ سازمان رسانه‌اي مقدور نيست و با توجه به وسعت، بودجه، نيروي انساني، نوع مالكيت، نوع رابطه با كشورها و دولت‌ها و عوامل تاثيرگذار ديگر، هر رسانه‌اي، تنها توانايي پوشش اتفاقات و رويدادهاي معدودي را دارد و خيلي ساده‌انگاري است كه توقع داشت، رسانه‌ها يا موسسات خبري بتوانند تمامي اخبار جهان يا منطقه را پوشش دهند.
براي تسهيل در پوشش خبري تقسيم آنها به دو دسته رويداد مدار و فرايند مدار ضروري است. يونس شكرخواه درخصوص اين دو نوع خبر مي‌گويد: خبرهاي رويداد مدار، خبرهاي مربوط به رويدادهاي مشخص و معين [يعني ارتجالي] با موضوعاتي چون نشست‌ها، و آتش‌سوزي‌ها هستند كه نقطه مقابل آن خبرهاي فرايند مدار هستند. اما خبرهاي فرايندمدار، خبرهاي پيچيده‌اي هستند كه از يك گزارش يا مسئله مجرد و منفك، فراتر مي‌روند تا دركي منظم، قاعده‌مند و جامعه را منتقل سازند، نظير گزارش‌هاي مربوط به پيامدهاي عملكردهاي يك دولت. (1374، ص 112)
طرفداران خبرهاي فرايند مدار بر اين باورند كه هدف خبرها بايد آگاه‌تر ساختن مردم باشد و وقتي قرار است جامعه‌اي متكي به خود و توسعه يافته شود، بايد به گونه‌اي فرايندي به انتشار خبرها اقدام ورزد تا بتواند در مورد پديده‌هاي اجتماعي در چارچوب رفع نيازهاي انساني به مخاطبان آگاهي دهد. اين طرفداران مي‌گويند كه بايد از برجسته‌سازي رويدادها به ويژه رويدادهاي بي‌اهميت كه غالبا به بهانه تازگي منتشر مي‌شوند پرهيز كرد. (شكرخواه، 1374، ص 114)
اخبار رويداد مدار از نوع اخبار ارتجالي بوده و داراي پشتوانه تاريخي يا علت زماني نيستند و يا به ظاهر نيستند. اين نوع خبرها به ندرت در زندگي عمومي جامعه تاثيرگذار هستند و براي گزينش آنها، بيشترين تاكيد روي ارزش خبري جذابيت، شگفتي و تازگي است. در اين نوع خبرها، بيشترين سعي و تلاش، تحريك حس كنجكاوي مخاطبان است و نه بررسي وقايع جهان اطراف مخاطبان.
اخبار فرايند مدار برخلاف اخبار ارتجالي، اخباري هستند كه از گذشته شروع، در مقطع حال بارز و در آينده نيز پيامدهايي خواهند داشت. اين نوع خبرها بر زندگي اكثر افراد اجتماع اعم از گروه‌هاي كوچك و بزرگ تاثيرگذار هستند و باعث تغيير و تحولات در زندگي آنها (به صورت مستقيم و غيرمستقيم) مي‌شود. اين نوع خبرهاي فرايند مدار در قالب جريان‌هاي خبري قرار مي‌گيرند. به اين مفهوم كه يك جريان‌ خبري واقعه و رخدادي است كه علاوه بر داشتن تمامي اصول خبري مانند ارزش‌هاي خبري و عناصر خبري، داراي سير زماني نيز مي‌باشند و از يك مقطع زماني خاص شروع و در يك مقطع زماني ديگر (به ظاهر) پايان مي‌پذيرند.
بايد گفت كه پوشش خبري «جريانات خبري» تفاوت فاحش و زيادي با پوشش خبري «كليه خبرها» دارد. در پوشش خبري جريان‌هاي خبري، وسايل ارتباطي، به دو صورت عمل مي‌نمايند؛ رايج‌ترين شيوه زماني است كه رخدادي ايجاد شده در اين مرحله خبر پوشش داده مي‌شود ولي از سوابق آن نيز سخن به ميان مي‌آيد و سپس پوشش جريان تا رسيدن به مرحله نتيجه، ادامه مي‌يابد.
نمونه بارز آن پوشش خبري مرگ و مير ناشي از قحطي در اتيوپي در دهه 90 ميلادي است خبرنگاران و رسانه‌ها با انعكاس مرگ و مير كودكان، افكار عمومي جهان را نسبت به اين موضوع آشنا و آگاه ساختند، اين امر باعث جمع‌آوري كمك به قحطي‌زدگان اين مناطق شد هر چند كه قبل از انعكاس آن توسط رسانه‌ها، اكثر رسانه‌ها، دولت مردان و سازمان‌هاي بين‌الملل از اين موضوع آگاهي داشتند ولي شروع پوشش خبري آن از يك مقطع خاص افزايش مرگ و مير در اين كشور بود و سپس به مدت خاصي تا رفع بحران، اين پوشش ادامه داشت.
نوع دوم پوشش جريانات خبري، پوشش پيش از بحران و بارز شدن يك غائله تا زمان پايان آن است. در اين روش رسانه‌ها، خبرگزاي‌ها يا شبكه‌هاي اطلاعاتي، حوادث آتي را پيش‌بيني كرده و علل نهان و پيداي آن را به تصوير مي‌كشند، اين روند تا وقوع حادثه و سپس براي ارائه نتايج آن ادامه مي‌يابد. در اين رابطه مي‌توان به پوشش خبري جنگ آمريكا و عراق اشاره كرد. قبل از شروع جنگ اكثر رسانه‌هاي كشورهاي منطقه و اروپايي به بررسي وقوع جنگ پرداختند و زمان وقوع جنگ تقريباً تمامي كشورها به انعكاس مستقيم آن پرداختد.
پوشش خبري كليه وقايع فراتر از پوشش جريان‌هاي خبري است. در اين نوع پوشش خبري كليه خبرها بدون در نظر گرفتن جريان خبري خاص، انعكاس مي‌يابند كه درين آن‌ها مي‌توان به موضوعات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و ... و يا در تقسيم‌بندي رده دوم به منفي يا مثبت، رويداد مداري و فرايند مداري و ... اشاره كرد. به طور مثال اخبار خارجي شبكه يك سيما از اين نوع است كه خود شامل اخبار كشورهاي متعدد آسيايي، اروپايي، آقريقايي و آمريكايي است و همچنين شامل اخبار منفي و مثبت و ... است. بايد توجه داشت كه در رسانه‌هاي حرفه‌اي حداقل در هر روز يك جريان خبري پيگيري مي‌شود و بقيه خبرها از نوع مذكور هستند ولي در رسانه‌هاي غيرحرفه‌اي هر چند مدت يك جريان خبري در بين اين نوع خبرها يافت مي‌شود.
با توجه به مطالب مذكور مشخص مي‌شود كه شيوه تحليل پوشش خبري وقايع يكسان نيست در تحليل خبرهاي انبوه با موضوعات متنوع، مي‌توان از شيوه‌هاي كمي بهره برد به اين ترتيب كه با استفاده رويداد، موضوع، ارزش‌هاي خبري، عناصر خبري، خبرسازان، منفي و مثبت بودن خبري فرايند مداري و رويداد مداري خبري و غيره به تحليل خبرهاي پخش شده پرداخت و در نتيجه نشان داد كه يك رسانه، خبرگزاري يا شبكه اطلاع‌رساني چه مقدار در مورد موضوعات و از چه منظري خبرها را پوشش داده است. اما «خبر» يك موضوع كمّي نيست كه با استفاده از جداول كمّي به راحتي در مورد آن بتوان قضاوت كرد. به طور مثال در يك بحران يا اغتشاش كه جزء جريانات خبري است تعداد اخبار ارسال شده يا موضوع ارزش‌هاي خبري، متغيرهاي مناسبي براي بررسي و تحليل پوشش خبري محسوب نمي‌شود.
در جريانات خبري علل و ريشه‌هاي وقوع رخداد، نحوه بازنمايي رخداد و در نهايت انعكاس پيامدهاي رخدادها موضوعاتي هستند كه هر منبع خبري مي‌تواند از آن‌ها تفاسير متفاوت از ديگران داشته باشد. اين تفاوت‌ها در تفسير رخدادها كه با عنوان پوشش خبري انعكاس مي‌يابند به صورت كمّي قابل تحليل و تفسير نيست و حتماً مي‌بايد علاوه بر روش كمّي از شيوه‌هاي كيفي نيز براي تجزيه و تحليل آن‌ها استفاده شود.
جنگ امريكا و انگلستان عليه عراق براي اين موضوع مثال خوبي است. در انعكاس وقايع اوليه و قبل از شروع جنگ، رسانه‌هاي امريكا و انگليس و كشورهاي حامي آن‌ها صحبت از توليد سلاح‌هاي كشتار جمعي، عدم رعايت حقوق بشر و ديكتاتوري صدام حسين به ميان مي‌آوردند. اما در كشورهاي مخالف جنگ، علل احتمالي حمله به عراق، پيدا كردن پايگاهي در خاورميانه و يا تسلط به ذخاير نفتي خاورميانه و در نهايت حمايت از رژيم صهيونيستي تعبير گرديد. در طول جنگ نيز كشورهاي مهاجم و طرفداران آن‌ها، در بازنمايي جنگ از حماسه‌ها و رشادت‌هاي ارتش‌هاي مهاجم سخن مي‌راندند در حالي كه كشورهاي مخالف جنگ بيشتر به انعكاس كشته و زخمي شدن انسان‌هاي غيرنظامي به خصوص زنان و كودكان پرداختند، به اين ترتيب تصويري خشن و غيرانساني از جنگ در اذهان ايجاد كردند در صورتي كه امريكايي‌ها و طرفداران آن‌ها به ايجاد تصويري از آزادسازي عراق پرداختند و اين طور وانمود ساختند كه آن‌ها فرشتگان نجات براي مردم عراق بوده‌اند و پيامدهاي اين جنگ نيز خود عيان است.
حال تصور شود تحليل‌گري فقط براساس جداول كمي بخواهد اين جريان خبري ]جنگ امريكا و عراق[ را بررسي كند، شايد هيچ تفاوتي در حجم خبرها، ارزش‌ها و عناصر خبري و غيره مشاهده ننمايد و اين تصور پيش آيد كه هر دو گروه، بازنمايي و پوشش خبري يكساني از خبرها و رخدادها داشته‌اند در صورتي كه توضيح داده شد اين طور نيست.
موضوع ديگر اين است كه صاحبان رسانه‌ها، خبرگزاري‌ها و شبكه‌هاي اطلاعاتي بيشتر با استفاده از آمار و ارقام به دروغ‌گويي درخصوص موضوعات مي‌پردازند به طور مثال مي‌گويند كه در مورد احزاب و گروه‌ها كه X درصد پوشش خبري داشته‌اند در صورتي كه برخي واقعه‌ها براي جامعه يا شهروندان داراي اهميت فوق‌العاده بوده كه اصلاً منعكس نشده است يا موضع‌گيري در آن خصوص برايشان از اهميت برخورد است كه اين موارد از لحاظ درصدي اصلاً غيرقابل محاسبه است. اين ترفند خبري تبليغي براي گمراه كردن مخاطبان است و يا نوع برخورد و موضع‌گيري هيچ ارتباطي به ميزان و زمان پوشش خبري ندارد و برخي از رسانه‌ها براي نشان دادن برقراري تعادل در جريانات خبري و عدم سوگيري خبري خود به ميزان انتشار اخبار هر يك از طرفين منازعه اشاره مي‌كنند كه بازنشان‌دهندة واقعيت نيست.

3ـ1. تفاوت سيستم پخش رسانه‌اي با خبرگزاري‌ها
امروزه به غلط عده‌اي پوشش‌هاي خبري در رسانه‌ها را با خبرگزاري‌ها يا شبكه‌هاي اطلاع‌رساني يكسان تلقي كرده و به نتيجه‌گيري‌هاي ناصوابي در اين خصوص مي‌پردازند و سعي مي‌كنند از اين طريق به فريب افكار عمومي بپردازند. به طور مثال مسئولي از يك جناح خاص صحبتي مي‌نمايد و سپس روز بعد در مطبوعات آن جناح نگاشته مي‌شود كه سخنان فلان شخصيت در سطح جهاني انعكاس وسيعي داشته است و سپس چند نقل قول از خبرگزاري‌هاي بزرگ جهان مانند رويتر، فرانس پرس و يكي دو نقل قول از راديوهاي بيگانه فارسي زبان مي‌آورند. در صورتي كه مطلب مورد نظر در هيچ رسانه‌اي در سطح جهان به غير از ايران انعكاس نيافته و هيچ شهروندي در هيچ كجاي جهان از آن آگاهي پيدا نكرده است. اين امر ضرورت تفكيك اين دو وسيله ارتباطي را دو چندان مي‌سازد.
وظيفه خبرگزاري‌ها تهيه اخبار در سطح منطقه تعيين شده خود و آماده‌سازي آن‌ها براي استفاده رسانه‌هاي تحت پوشش است. به عبارت ديگر هر خبرگزاري تعداد زيادي رسانه به عنوان مشتركين ثابت خود دارد كه اين رسانه‌ها با پرداخت حق اشتراك خود باعث بقاء و دوام خبرگزاري به عنوان يك سازمان اقتصادي مي‌گردند. لذا در اين سيستم، رسانه‌ها خود به دنبال اخبار و رويدادها نمي‌روند بلكه با در نظر گرفتن اينكه خبرهاي توليد شده توسط خبرگزاري‌ها ارزان‌تر هستند و همان كارايي را نيز دارند، از خبرهاي آن‌ها استفاده كرده و خود به توليد خبر با هزينه‌هاي گزاف نمي‌پردازند.
در اين نظام، خبرگزار‌ها موظف هستند تمامي اخبار و اطلاعات موجود در حوزه كاري تعيين شده را جمع آوري كنند و نمي‌توانند دربارة پخش خبرها توسط رسانه‌ها دستورالعملي ارائه دهند. لذا اكثر خبرهاي توليد شده توسط خبرگزاري‌ها امكان پخش نمي‌يابند.
دومين نكته درخصوص خبرگزاري‌ها، شباهت كامل آن‌ها به بانك‌هاي اطلاعاتي اختصاصي است. به اين مفهوم كه در اين نوع بانك اطلاعاتي تنها اخبار تهيه شده توسط خود خبرگزاري نگهداري مي‌گردد و مخاطبان يا همان رسانه‌ها، مي‌توانند از بين انبوه خبرها، خبرهاي مطلوب خود را انتخاب نمايند. لذا با اين توصيف همانگونه كه بانك‌هاي اطلاعاتي خود به اشاعه مطلب خود نمي‌پردازند خبرگزاري‌ها نيز توان بازنمايي اخبار خود را در سطح اجتماع ندارند و تنها به واسطه رسانه‌هاي همگاني مي‌توانند بر افكار عمومي منطقه‌اي خاص يا جهان تأثيرگذار باشند.
نكته قابل ذكر در اين بخش اين است كه در بعضي مواقع تنها منبع اطلاعاتي رسانه‌هاي همگاني، خبرگزاري‌ها هستند و اگر آن خبرگزاري‌ها اقدام به سكوت خبري نمايند، رسانه‌هاي مشترك آن‌ها نيز توان دستيابي به آن خبرها را نخواهند داشت و يا در صورت تحريف خبر و تغيير خبر، رسانه‌هاي همگاني، توان دسترسي به اصل خبر را نخواهند داشت.
سومين نكته در مورد خبرگزاري‌ها، بايگاني بودن اين خبرگزاري‌ها است. خبرگزاري‌ها به علت پوشش كامل خبري در طول زمان، خود مهمترين منبع براي دستيابي به گذشته اخبار و رويدادها هستند، اكثر رسانه‌ها براي دسترسي به بك‌گراند يا سابقة خبر، از مطالب خبرگزاري‌ها استفاده مي‌نمايند و اين امر بهترين دليل است كه خبرگزاري‌ها را مجبور سازد تمامي خبرها را پوشش دهند هر چند كه بلافاصله نيز مورد بهره‌برداري و انعكاس قرار نگيرند.
نحوة عمل رسانه‌ها با نحوة عمل خبرگزاري‌ها متفاوت است به اين ترتيب كه خبرهاي جمع‌آوري شده توسط رسانه‌ها كاملاً انعكاس مي‌يابد و هيچ رسانه‌اي نيست كه اخبار غيرقابل پخش و انتظار را جمع‌آوري نمايد و لذا پوشش خبري رسانه‌ها به معناي تأثيرگذاري آن‌ها بر شهروندان به صورت مستقيم است. ضمناً رسانه‌ها علاوه بر تهية خبر براي پخش، بيشترين قدرت را در دستكاري و تغيير خبرها و اولويت دهي به آن‌ها دارند. خبرگزاري‌ها به علت نوع كاركرد و رسالت مربوطه ناچارند تا در پوشش خبري خود، اخبار را به صورت كامل و جامع منعكس سازند ولي رسانه‌ها به خصوص راديو و تلويزيون، به علت قلت زمان و خصوصيات تكنولوژيكي منحصر به فرد خود، مجبورند خبرها را اولويت‌بندي كرده، متن آن‌ها را منطبق با خصوصيات مخاطبان سازند و از سوي ديگر تا حد امكان زمان پخش خبر را به حداقل تقليل دهند ]البته در اين صورت بسياري از مفاهيم خبري از دست رفته و ديگر فاقد معناي اصلي خواهند بود. به خصوص در مورد اخبار خارجي كه براي مخاطبان رسانه‌هاي ملي و منطقه‌اي از اهميت كمتري برخوردار مي‌باشند.[ در صورتي كه خبرگزاري‌ها اينگونه نيستند. خاطرنشان مي‌شود كه در جريانات خبري هر چقدر كه خبرگزاري‌ها يك موضوع را پوشش دهند، رسانه‌ها نيز به تبع توان انتخاب بهترين مطالب در راستاي سياست‌هاي خود را خواهند داشت.

4ـ1ـ عوامل تأثيرگذار در پوشش خبري
عوامل تأثيرگذار بر پوشش وقايع و رخدادها از چند زاويه و جنبه مي‌توانند مورد واكاوي قرار گيرند.
1- ماهيت خبرها و رويدادها
2- امكانات و تجهيزات
3- سياست‌هاي حاكم بر رسانه‌ها و مراكز اطلاعاتي
4- شرايط سياسي و اجتماعي حاكم بر جامعه (اعم از ملي و فراملي)
بررسي تك تك موارد مقدور نيست زيرا عوامل برشمرده شده در جمع باعث تأثيرگذاري بر پوشش خبري مي‌شوند و حالت سينرجي دارند يعني جمع جبري اين موارد خيلي بيشتر از حاصل به دست آمده در حالت واقعي است يعني 5=2+2 ؛ لذا بررسي تك ‌تك موارد مثمرثمر در اين پژوهش نمي‌باشد و بررسي يكجا و كلي آن‌ها نيز به علت نداشتن مصداق و يا ثبات قابل بررسي نيست در نتيجه در ادامه به موارد مهم تأثيرگذار بر پوشش خبري اشاره مي‌شود.
مهمترين نكته در پوشش خبري انتخاب يا گزينش يك رويداد از ميان رويدادهاي ديگر است. يونس شكرخواه عوامل مؤثر بر گزينش اخبار و رويدادها را به دو دسته درون رسانه‌اي و برون‌رسانه‌اي تقسيم كرده است.
الف) عوامل درون رسانه‌اي
ب) عوامل برون رسانه‌اي
1- عامل نخوت
2- عامل تيترپذيري خبر
3- عامل مرعوب بودن
4- عامل تخصص و جانبداري
5- عامل شكل و تركيب خبر
6- عامل جدول خبر
7- عامل فقدان تفسير سياسي
1- عامل مدل‌هاي جريان اخبار
2- عامل نگرش بين‌المللي دولت‌ها
3- عامل خبرگزاري‌ها
4- عامل مجاورت و سنخيت
5- عامل خبرنگار بومي
6- عامل ايستگاه‌هاي راديويي
7- شرايط زدگي رسانه
(شكرخواه، 1374، ص 77)
درخصوص مطالب مذكور مي‌توان عوامل ديگري را نيز اضافه كرد:
الف) عوامل درون رسانه‌اي
ب) عوامل برون رسانه‌اي
1- نوع مالكيت رسانه يا مؤسسه
2- اخلاق حرفه‌اي حاكم بر مؤسسه
3- تئوري‌هاي‌هنجاري حاكم بر مؤسسه
4- مشكلات تكنولوژيكي و بودجه
1- گروه‌هاي فشار ملي
2- گروه‌هاي فشار فراملي
3- موانع و معذوريت‌هاي قانوني
4- موانع دسترسي به اخبار
مطالب مذكور گزينش خبر در وسايل ارتباطي است كه مي‌توان توسط آن نحوه انتخاب خبرها در مؤسسات اطلاع‌رساني را واكاوي كرد.
به غير از گزينش خبر؛ تنظيم و پردازش خبر نيز در پوشش خبري خيلي مهم است. براساس نظرات منتقدين حوزة خبر نحوة انعكاس و بازنمايي وقايع و رخدادها توسط رسانه‌ها فاصله زيادي با واقعيات موجود در جهان خارج دارند و حتي بعضي‌ها همچون ژان بودريار معتقدند مطالب انعكاس يافته از رسانه‌ها اصلاً در جهان خارج و غيررسانه‌اي وجود ندارند و اين ساخته و پرداخته رسانه‌ها است و از آن به نام Simulation يا وانمايي ياد مي‌كند.
نحوة پردازش خبر مي‌تواند معاني رخداد را به نفع گروه‌هاي خاصي تغيير دهد. به طور مثال، در جنگ دوم خليج فارس، تمامي رسانه‌ها به پخش اخبار جنگ امريكا و انگليس عليه عراق پرداختند اما مشاهده شد كه تفاوت پردازش اخبار در رسانه‌هاي طرفدار جنگ مانند CNN و FoxNews با رسانه‌هاي مخالف جنگ همچون الجزيره و ابوظبي خيلي زياد بود. هر چند هر دو اخبار جنگ را پوشش داده بودند ولي در خبرهاي شبكه‌هاي خبري طرفدار جنگ، رشادت و ايثار نيروهاي مهاجم به تصوير كشيده شد و مخاطبان آن‌ها تصور كردند اين نيروها براي نجات ملت عراق از شر حاكميت بعثي و نجات جهان از خطر سلاح‌هاي كشتار جمعي در عراق، جان خود را به خطر انداخته‌اند. ولي در رسانه‌هاي مخالف جنگ، پوشش خبري جنگ ارائة تصاوير كشته و زخمي شدگان غيرنظامي عراق، و استفاده از واژه‌هاي متجاوز و غيره، باعث شد روحيه ضد جنگ و انزجار نسبت به تجاوزگري امريكا يا تشديد شود.
بنابراين تنظيم و پردازش خبر، خود عاملي مهم در پوشش‌هاي خبري محسوب مي‌شود و رسانه‌ها مي‌توانند با استفاده از تمهيدات و ترفندهاي حرفه‌اي، در عين تظاهر به عينيت گرايي خبري، ايدئولوژي و طرز تفكر خود را به مخاطبان القاء نمايند. اين نوع رفتار در پوشش خبري به عنوان تبليغات در خبر معروف است و چون به سادگي قابل اثبات نيست لذا رو كردن دست رسانه‌ها، احتياج به پژوهش‌هاي هزينه‌بر و حرفه‌اي دارد.
مطلب ديگر درخصوص پوشش خبري در اين گزارش تحقيقي، چينش خبري است. قرار گرفتن يك خبر در اولويت‌هاي اول،‌ دوم و سوم،‌ باعث مي‌شود تا آن خبر از نظر مخاطب به عنوان رويدادي مهم تلقي گردد و در دستور گفتگو و يا تفكر قرار گيرد. اخباري كه در چينش خبري در رده‌هاي نزديك به آخر قرار مي‌گيرند از نظر مخاطبان فاقد ارزش تقلبي شده و كمتر به آن فكر يا در مورد آن گفتگو مي‌شود.
مطالب مذكور محدود به يك رسانه خاص نيست بلكه بعضي از رسانه‌هاي خبري در سطح جهان هستند كه معروف به رسانه‌هاي نخبه Elite Media هستند. اين رسانه‌ها در نزد افكار عمومي،‌ارزش و اهميت بيشتري يافته‌اند كه در كشورهاي انگليسي زبان شبكه‌هاي خبري BBC، CNN، Foxnews و در بين كشورهاي عربي شبكه تلويزيوني «الجزيره» قطر را مي‌توان نام برد. اين شبكه‌هاي خبري، الگو و سرمشق رسانه‌هاي ديگر جهان درخصوص گزينش اخبار خارجي هستند. زماني كه خبري توسط اين رسانه‌هاي معروف جهان بازنمايي مي‌شود، ساير رسانه‌ها نيز سعي مي‌كنند آن خبرها را در اولويت پخش خود قرار دهند به اين ترتيب ملاحظه مي‌شود معدود رسانه‌هاي خبري، بر جريان‌هاي خبري جهان تأثيرگذار هستند و رسانه‌هاي ديگر كشورهاي جهان براي عقب نماندن از رقابت رسانه‌اي و محكوم نشدن به سانسور يا ناتواني مجبور به پيروي از آن رسانه‌ها و پخش آن اخبار و رويدادها مي‌شوند.

5ـ1. ابزارهاي تكنولوژيكي و ميزان پوشش خبري
هر وسيله ارتباط جمعي اعم از روزنامه، راديو، تلويزيون و ... بايد در بين كهكشاني از داده‌اي خبري و اطلاعاتي كه دنياي امروز مشحون از آنان است، دست به گزينش زند، چه هرگز قادر نيست، تمامي حوادث را منعكس كند. (ساروخاني، 1371، ص 65).
گارنز مي‌گويد: كمبود زمان و فضاي برنامه‌اي رسانه‌هاي خبري به ويژه تلويزيون را وادار مي‌سازد كه به جاي تحليل دقيق رويداد فقط مسائل مهم را انتخاب كند. آنچه كه نمايش داده مي‌شود تظاهرات و لزوم انگيزه‌هاي آن نيست. آنچه كه گزارش مي‌شود كشمكش است نه توافقي كه به ماجرا خاتمه مي‌دهد. (تيرل، 1371، ص 71) بنابراين مشاهده مي‌شود اولين عامل محدوديت در پوشش خبري رويدادها فضا و زمان پخش در رسانه‌هاي خبري است كه اجازه پخش و اشاعه رويدادها داده نمي‌شود.
علاوه بر زمان و فضا، تكنولوژي لازم براي جمع‌آوري خبرها نيز يكي ديگر از مسائل تأثيرگذار در پوشش خبري است. امروزه تمامي رسانه‌ها درصدد هستند كه اخبار خود را در كمترين وقت ممكن در اختيار مخاطبان قرار دهند حال اگر تكنولوژي در اختيار رسانه‌ها توانايي تهيه اخبار دور دست‌ها را نداشته باشد احتمال عدم پوشش خبري آن خيلي زياد خواهد شد و گاهي هيچ گاه نيز پوشش داده نشود. البته بايد توجه داشت كه رسانه‌هاي تصويري همچون تلويزيون محدوديت در پخش اخبار غيرتصويري دارند و از لحاظ تكنولوژيكي تنها اخباري را پخش مي‌كنند كه جذابيت تصويري داشته باشد به اين ترتيب خيلي از خبرها به خصوص اخبار در حوزه‌هاي انديشه، سياست و يا اقتصاد كه قابليت به تصوير كشيدن را ندارند، به ندرت پوشش خبري داده مي‌شوند به خصوص كه اين اخبار از لحاظ مجاورت فيزيكي، فاصله زيادي را نيز به خود اختصاص داده باشند.
توانايي استفاده از تكنولوژي‌هاي خبري نيز يكي ديگر از عوامل مؤثر در پوشش خبري است. بايد توجه داشت كه امكانات و تجهيزات، بدون نيروي انساني توانمند، خبر توليد نمي‌كنند بلكه اين خبرنگاران و گزارشگران حرفه‌اي و آگاه هستند كه مي‌توانند توسط اين ابزار، اقدام به تهيه خبر نمايند. حال در بعضي از جوامع كه داراي ثروت‌هاي بي‌شمار هستند، احتمال وجود تكنولوژي‌هاي هست ولي نيرويي كه بتواند توسط اين تكنولوژي، اقدام به پوشش خبري رويدادها نمايد، وجود ندارد، به طور حتم، رويدادها نيز پوشش كافي خبري نخواهند يافت.
انحصارات تكنولوژيكي نيز يكي ديگر از عوامل تأثيرگذار در پوشش‌هاي خبري است. در عرصه رقابتي امروز، خيلي از تكنولوژي‌هاي برتر خبري در اختيار معدود سازمان‌هاي خبري است، اين سازمان‌ها مي‌توانند اخبار را زودتر از ديگران تهيه و در اختيار عموم قرار دهند به اين ترتيب منويات و خواست‌هاي گروه‌هاي رسانه‌اي كه از تكنولوژي‌هاي انحصاري برخوردار مي‌باشند، در پوشش‌هاي خبري ملحوظ مي‌شود و گروه‌هاي ديگر به علت تأخير در ارسال خبر، خبرهاي آن‌ها مورد بهره‌برداري قرار نگرفته و يا مورد اقبال عمومي قرار نمي‌گيرد. نمونه‌اي از آن، زمان استفاده از ماهواره‌هاي مخابراتي است، كه اكثر مواقع در اختيار رسانه‌هاي معروف است و رسانه‌هاي كمتر معروف هميشه از باقي مانده زمان اين رسانه‌ها براي پوشش خبري سود مي‌جويند و به اين ترتيب در پوشش خبري رخدادها نقش كمتري ايفا مي‌كنند. البته پيشرفت تكنولوژي امكان رفع اين نوع معضلات در آينده را خواهند داشت.
بخش دوم: شيوه‌هاي تحليل
با نگاهي سطحي به پژوهش‌هاي انجام شده درخصوص پوشش‌هاي خبري در كشور، مشخص مي‌شود كه قريب به اتفاق اين پژوهش‌ها، از نوع كمي و با تأكيد روي موضوعات خبري، محل رويداد، سبك‌هاي خبري، ارزش‌ها و عناصر خبري و گاهاً فرايند و رويداد مداري خبرها است. اين شيوه تحليل امروزه جوابگوي پيچيدگي‌هاي تبليغات خبري در رسانه‌هاي خبري نيست.
براي تحليل پوشش‌هاي خبري اولين اصل توجه به شيوه‌هاي خبري مورد استفاده در رسانه‌ها يا مؤسسات اطلاعاتي است. بر فرض مثال زماني كه موضوع جريان بين‌المللي اخبار در سطح جهاني مطرح است، بايد مشخص شود در پوشش خبري كشورهاي پيشرفته، چه مقدار از اخبار كشورهاي جهان سوم بازنمايي شده، موضوعات اين خبرها چه بوده است و در كل چه تصويري از جهان سوم در اذهان كشورهاي پيشرفته ايجاد كرده است.
براي اين موضوع استفاده از جداول كمي كه در آن‌ها موضوعات خبري، محل رويداد، منفي يا مثبت بودن خبرها باشد كافي است. اما در مقياس‌هاي كوچك و به خصوص، جريانات خبري كه كيفيت خبري نقش بيشتري نسبت به كميت خبري دارند ديگر جدول كمي جوابگوي تحليل مورد نظر نخواهد بود. به طور مثال در جريان پوشش خبري يك اغتشاش نوع گزارش،‌ واژه‌هاي بكار رفته، زاويه دوربين، نوع افرادي كه با آن‌ها مصاحبه شده، داستان خبري و عوامل ديگر همگي در تحليل بايد مدنظر قرار گيرند. در اين نوع خبرهاي كيفي نمي‌توان تأكيد بر محل رويداد، خبرسازان، عناصر و ارزش‌هاي خبري و غيره به صورت كمي داشت.
با توجه به مطالب مذكور مشخص مي‌شود كه در پوشش‌هاي خبري تمهيدات و ترفندهاي گوناگون به كار مي‌رود و به تبع آن در تحليل پوشش آن‌ها نيز بايد به فراخور آن، از شيوه‌هاي متناسب با آن بهره برد. به اين منظور در اين بخش انواع شيوه‌هاي تحليل پوشش خبري كه تقريباً در منابع فارسي به صورت بارز وجود ندارد آورده مي‌شود.

1ـ2. ميزان و حجم خبري
عصر كنوني را همگان عصر ارتباطات ناميده‌اند. اين عصر داراي شاخص‌هاي مختص به خود است كه شايد در گذشته هيچ معنايي نداشتند. در عرصه خبري نيز اين شاخص‌ها وجود دارند. يكي از اين شاخص‌ها همبستگي مستقيم رويدادها و رسانه‌ها است. شرايبر مي‌گويد: «رويدادي كه گزارش آن توسط رسانه‌هاي جمعي منتشر يا پخش نشود مثل آن است كه اصلاً روي نداده است». (شرايبر، 1371، ص 168). به اين ترتيب در عصر فعلي رابطه جعلي و كذايي بين يك رخداد و انعكاس آن توسط رسانه‌هاي همگاني به وجود آمده است.
در اين عصر ميزان پوشش خبري رويدادها نشان دهندة اهميت و ارزش وقايع شده است، اگر رويدادي توسط رسانه‌ها خيلي مختصر و كم نشر يابد از ديد مخاطبان آن موضوع داراي ارزش محسوب نمي‌شود و تبعاً اقدام خاصي نيز در مورد آن صورت نخواهد گرفت. ولي يك موضوع كوچك كه شايد هيچ ارزش سياسي، اجتماعي، فرهنگي براي جامعه نداشته باشد به علت انعكاس وسيع مورد توجه همگان قرار گيرد و به عنوان يك موضوع خبري مهم به آن پرداخته شود. نمونه بارز آن اخبار مربوط به دو خواهر به هم چسبيده «لاله و لادن» و تفكيك آن‌ها توسط پزشكان سنگاپوري است. اين خبر كه تنها از لحاظ پزشكي آن هم توانايي‌هاي كشور سنگاپور داراي اهميت است با حجم خيلي زياد بازنمايي گرديد و جامعه را تحت تأثير قرار دارد.
حجم پوشش‌هاي خبري از دو جنبه قابل بررسي است:
1- كميت اخبار موضوعي،
2- كميت يك جريان خبري.

كميت اخبار موضوعي
بررسي و تحليل كميت اخبار در قالب موضوعات گوناگون است براي مثال در تحليل جريان بين‌المللي خبرها، ميزان و كميت اخبار انتقال يا پخش شده كشورهاي در حال توسعه، اندازه‌گيري مي‌شود و بيان مي‌شود كه از كل اخبار خارجي پخش شده در كشورهاي توسعه يافته چند درصد مربوط به كشورهاي در حال توسعه و چند درصد مربوط به كشورهاي توسعه يافته ديگر بوده است و همين عمل درخصوص رسانه‌هاي كشورهاي توسعه يافته انجام مي‌شود و مقايسه اين دو مي‌تواند جريان نابرابر اطلاعات بين كشورهاي جنوب و شمال يا مركز پيرامون را به تصوير كشد.
البته درخصوص موضوعات خبري نيز اين امر صادق است به طور مثال اخبار خارجي رسانه‌ها را مي‌توان به كشورهاي مطرح جهان تقسيم‌بندي كرد و سپس مشخص ساخت كه چه مقدار از خبرها محدود به چند كشور خاص و چه مقدار مربوط به كشورهاي ديگر است كه اين امر ميزان تعادل در اخبار خارجي يك رسانه يا خبرگزاري را مي‌رساند.
به طور مثال هميشه اين باور وجود داشته است كه تنها اين كشورهاي غربي هستند كه با انعكاس اخبار منفي كشورهاي جهان سومي مي‌پردازند. اما «آنجو گراور» و «چاو هري» در پژوهشي خلاف اين موضوع را در پوشش خبري نشان داده است.
جدول شماره 1: جهت‌گيري مثبت و منفي روزنامه‌هاي غربي
و جهان سومي
روزنامه‌ها
مثبت
منفي
1. روزنامه‌هاي غربي
8/49%
2/50%
2. روزنامه‌هاي جهان سومي
2/48%
8/51%

جدول شماره 2: جهت‌گيري مثبت و منفي در روزنامه‌هاي غربي
و جهان سومي درباره جهان سوم
روزنامه‌ها
مثبت
منفي
1. روزنامه‌هاي غربي
4/38%
61%
2. روزنامه‌هاي جهان سومي
8/48%
51%

جدول شماره 3: جهت‌گيري مثبت و منفي در روزنامه‌هاي غربي
و جهان سومي درباره غرب
روزنامه‌ها
مثبت
منفي
1. روزنامه‌هاي غربي
51%
49%
2. روزنامه‌هاي جهان سومي
43%
57%
(چاودهري، 1381، ص 95ـ94)              
همانطور كه در جدول نيز مشخص است اختلاف بين رسانه‌هاي غربي و رسانه‌هاي جهان سومي در انعكاس اخبار منفي يكديگر تنها 4% است كه اين امر پيش فرض و كليشه سابق را ابطال مي‌نمايد. نمونه‌اي از تحليل كمي پوشش خبري توسط ربرت . ام . انتمن در مقايسه اخبار سانحه هواپيمايي كره‌اي توسط شوروي و هواپيماي «ايران اير» توسط ارتش امريكا در مطبوعات امريكا انجام شده است. انتمن مطالب مندرج در پنجم روزنامه مطرح امريكا از لحاظ حجم مطالب بررسي كرده‌اند.
اما درخصوص جريانات خبري بايد خاطرنشان ساخت كه جريانات خبري به دو دسته تقسيم مي‌شوند. يكم؛ جريانات بين‌المللي و دوم؛ جريانات خبري ملي؛ وسايل ارتباطي سعي مي‌نمايند پوشش كاملي به جريانات خبري مطرح بدهند به طور مثال موضوع تجارت جهاني WTO يكي از موضوعات خبري است كه عدم توجه به آن باعث آسيب رساندن به جامعه است و چون موضوعي تأثيرگذار است بايد اخبار آن به صورت منطقي و منسجم و در حجم مناسب انعكاس يابد و يا در داخل كشور جريانات خبري مي‌تواند درخصوص موضوعات سياسي مانند بحران‌ها و غيره باشد كه آگاهي كامل از آن‌ها باعث موضع‌گيري منطقي در مقابل آن خواهد شد.
نمونه‌اي از تحليل كمي پوشش خبري توسط رابرت . ام . انتمن در مقايسه اخبار سانحه هواپيمايي كره توسط شوروي و هواپيماي ايران توسط ارتش امريكا و مطبوعات امريكا انجام شده است. انتمن مطالب مندرج در پنج روزنامه روزنامه مطرح امريكا را از لحاظ مطالب بررسي كرده است.
پوشش خبري حوادث خطوط هوايي كره و ايران
رسانه‌هاي امريكايي
هواپيماي‌مسافربري‌كره
هواپيماي مسافربري ايران
1. تايم و نيوزويك
51 صفحه
20 صفحه
2. كانال سي بي اس
303 صفحه
204 صفحه
3. نيويورك تايمز
286 صفحه
102 صفحه
4. واشنگتن پست
169 صفحه
82 صفحه
5. جمع
809 صفحه
408 صفحه
(انتمن، 1372، ص 20)
همانطور كه مشاهده مي‌شود رسانه‌هاي امريكايي،‌موضوع هدف قرار گرفتن هواپيماي مسافربري توسط دشمن كه شوروي باشد را به صورت وسيع منعكس داده ولي مورد اصابت قرار گرفتن هواپيماي مسافربري ايران كه مقصر اصلي ارتش امريكا مي‌باشد، با نصف پوشش خبر قبلي منعكس شده است.
در جريانات خبري هر چند حجم خبرها داراي اهميت است اما بررسي سير منطقي، قابل تفسير بودن، قابليت استفاده توسط مخاطب، رعايت عينيت گرايي، عدم سوگيري، اختصاص وقت و فرصت يكسان به طرفين در يك خبر و غيره از اهميت شايان توجهي برخوردار است كه كمتر به صورت كمي با درصد حجم مي‌آيند، كه مي‌بايد مقولات مذكور به انحاي گوناگون و ممكن كدبندي و در تحليل قرار داد تا بتوان تحليلي واقع‌گرايانه‌تر ارائه كرد.

2ـ2. نوع برنامه‌هاي خبري در پوشش يك رويداد
برنامه‌هاي خبري قابل تقسيم شدن به انواع و اقسامي هستند كه عبارتند از:
1- اخبار محض
2- اخبار تحليلي
3- تحليل و تفسير
4- اظهار نظر
اخبار محض: انعكاس وقايع و رخدادها بدون دخل و تصرف در آن‌ها است. در اين نوع پوشش خبري رسانه‌ها يا منابع اطلاعاتي سعي مي‌كنند بدون دخل و تصرف در وقايع آن‌ها را انعكاس دهند،‌به صورت علني و رسمي هيچ گونه اظهار نظري در اين خبرها مشاهده نمي‌شود و تقريباً به عنوان سخت خبر انعكاس مي‌يابند. منابع ديگر،‌ از اين نوع اطلاعات به عنوان پايه و اساس تحليل‌هاي خود استفاده مي‌كنند و كمتر كسي در صحت و سقم و اعتبار آن شك مي‌كند. مخاطبان رسانه‌هاي خبري نيز اين نوع خبرها را مي‌پذيرند. اين امر باعث شده است كه اكثر خبرگزاري‌ها و رسانه‌هاي خبري نيز اين نوع خبرها را مي‌پذيرند. اين امر باعث شده است كه اكثر خبرگزاري‌ها و رسانه‌هاي خبري از اين سبك براي القاء نظرات خود سوءاستفاده نمايند.
در سبك اخبار محض شايد در ظاهر؛ تمامي وقايع و رخدادها به تصوير كشيده شوند ولي با بررسي دقيق اين نوع خبرها مشخص مي‌شود كه رسانه‌ها با استفاده از ترفندهاي گوناگون مانند نام‌گذاري بر وقايع مانند «عمليات آزادسازي عراق» در مقابل «جنگ سلطه» استفاده از وژاه‌هاي خاص مانند «نيروهاي ائتلاف» در مقابل «نيروهاي مهاجم» استفاده از زاويه دوربين‌ها مانند «پرتاب بمب و موشك» در مقابل «تصوير غيرنظاميان كشته شده»، «پخش مستقيم حركت يك تانك» در مقابل «تصويرنماي باز جنگ» و ده‌ها نوع ترفند و تمهيد ديگر باعث مي‌شوند كه خبر ظاهراً بدون دخل و تصرف درآيد اما در باطن القاءكننده نظرات و ايدئولوژي گروهي خاص خواهد بود.
دومين نوع خبر، اخبار تحليلي است. در اين نوع خبرها؛ رسانه يا مؤسسات خبري، در هنگام بازنمايي خبري نظرات گوناگون و به خصوص عناصر خبري چرا و چگونه در خبرها را برجسته مي‌نمايند و به آن مي‌پردازند. در اين نوع خبرها نمي‌توان تفاوت بين آنچه واقعيت دارد با آنچه نظرات شخصي مؤسسه است قائل شد.
اين نوع خبرها، بيشتر در خصوص اخبار خارجي يا اخبار موضوعات دور از ذهن است. در اين طور مواقع، مخاطبان داراي پيش زمينه‌هاي قبلي وقوع رخدادها نيستند و لذا رسانه‌ها يا مؤسسات خبري موظف مي‌باشند كه خود در لابه‌لاي خبرها، براي قابل فهم شدن آن‌ها، علل و پيش زمينه‌هاي خبري را مطرح سازند. اين امر به موسسات خبري آزادي عمل را مي‌دهد كه براساس نظرات و تفكرات خود، تحليل‌ها را نيز بياورند.
اگر كه تفسير و تحليل قابل تفكيك از خبرها براي مخاطبان باشد اين امر از لحاظ اخلاق حرفه‌اي ژورناليستي قابل قبول است ولي اگر اين دو با يكديگر خلط گردند، از لحاظ اخلاقي نيز صحيح نيست. به عبارت ژورناليست‌ها تفسير و تحليل آزاد است اما خبر مقدس است. به مفهوم ديگر هر چيزي كه باعث لطمه وارد ساختن به اصل خبر باشد امري مذموم است. در تحليل پوشش‌هاي خبري تفكيك بين اين دو امر ضروري است و در صورت خلط خبر و تحليل مي‌توان به نقش تأثيرگذاري مؤسسات خبري پي برد.
سومين شيوه خبري تحليل و تفسير خبري است. در بازنمايي خبرها، ‌اكثراً به عناصر خبري چه، كه،‌كجا و كي پرداخته مي‌شود و در تحليل و تفسير خبري دو عنصر خبري چرا و چگونه آورده مي‌شود. البته در بعضي مواقع «چرا و چگونگي» رويداد نيز همراه خبر است اما در اكثر مواقع براي رعايت عينيت گرايي خبري، تحليل و تفسير ]چرا و چگونه[ به صورت منفك از خبرها آورده مي‌شود. اين امر در بيشتر مواقع زماني است كه خبري مهم رخ داده و تمام شده است، مانند حادثه تروريستي 11 سپتامبر. اما، ‌علت‌ها و پيامدهاي اين موضوع به قدري اهميت داشت كه روزهاي متوالي موضوع رسانه‌هاي جهان بود. به اين ترتيب هر چند خبر اتمام يافته ولي پوشش آن‌ در قالب‌هاي ديگر تداوم پيدا كرد.
قالب چهارم «اظهار نظرات» پيرامون يك رخداد است كه آن نيز در قالب پوشش خبري جاي مي‌گيرد. خبرهاي مهم كه عده زيادي از مخاطبان را در برمي‌گيرد و يا از اهميت كافي برخوردار است، اظهارنظرهاي شخصيت‌هاي حقيقي يا حقوقي را به همراه دارد. اين اظهارات مي‌تواند
1- درخصوص علت وقوع رخداد و يا پيامدهاي آشكار و نهان رخداد باشد و
2- مي‌تواند اظهاراتي شخصي و ارزشي باشد.
هرچند اظهارات نوع اول در راستاي خبر مي‌باشد و مخاطب را در فهم بهتر رويداد ياري مي‌نمايد ولي اظهارات نوع دوم مي‌تواند نوع نگرش به موضوع را در مخاطب ايجاد نمايد به طور مثال: زماني كه گفته مي‌شود كه حادثه يازدهم سپتامبر «كارخدا بود» يك نوع مشروعيت دهي به تروريست‌هاي مورد نظر است و به اين ترتيب عمليات‌هاي تروريستي مشروعيت مي‌يابند. اين نوع اظهارنظر نيز جزء پوشش‌هاي خبري محسوب شده و در تحليل‌ها به عنوان يك عنصر مهم بايد در نظر گرفته شود.
بهترين پژوهش در دسترس درخصوص نوع برنامه‌هاي خبري پژوهشي با نام «پوشش خبري وقايع 11 سپتامبر و پس از آن در رسانه‌هاي غربي» است. اين پژوهش توسط «پروژه اعتلاي ژورناليسم» متشكل از نخبگان علمي ژورناليسم وابسته به دانشگاه ژورناليسم دانشگاه كلمبيا و يا همكاري مؤسسه «تحقيقات پيمايشي پرينستون» صورت گرفته است.
در اين پژوهش مطالب خبري به سه دسته تقسيم شده است:
1- يك واقعيت Fact ]رويداد[ است.
2- بخشي از يك تحليل است كه مي‌توان آن را به نوعي از گزارش دهي نسبت داد.
3- يك ديدگاه يا گمانه‌زني است كه نمي‌توان آن را به چيزي نسبت داد. (حسن‌زاده، 1381، ص2).
در اين پژوهش مطالب رسانه‌هاي امريكا تحليل محتوا شده‌اند كه در آن وقايع 11 سپتامبر در مطبوعات وتلويزيون مقايسه شده‌اند. (حسن‌زاده، 1381، ص 4).

سپتامبر
نوامبر
مطبوعات
تلويزيون
مطبوعات
تلويزيون
واقعيت
85%
64%
81%
46%
تحليل
10%
18%
14%
28%
تفسير
5%
18%
5%
26%
كل
100%
100%
100%
100%

همانطور كه در جدول نيز مشاهده مي‌شود مطبوعات بيشتر از تلويزيون واقعيت‌هاي 11 سپتامبر را بيان كرده‌اند و در مقابل تلويزيون درخصوص 11 سپتامبر از تحليل و اظهارنظرهاي شخصي بيشتر استفاده كرده است.
نكات مذكور در خصوص مطالب خيلي جدي و معمولي نيز مي‌تواند مصداق داشته باشد در همين گزارش تحقيقي به مقايسه پوشش خبري رسوايي كلينتون و جنگ افغانستان پرداخته شده است.
مقايسه پوشش خبري اوليه رسوايي كلينتون و جنگ

كلينتون
جنگ
مطالب واقعي
59%
75%
تحليل
23%
14%
تفسير
18%
11%
كل
100%
100%
24 – 21 ژانويه 1998


15 – 13 سپتامبر 2001


(حسن‌زاده، 1381، ص 5)
همانطور كه مشاهده مي‌شود مطالب جدي مانند جنگ در رسانه‌هاي امريكايي به علت نوع حساسيت آن سعي شده با واقعيت تطابق داشته باشد و كمتر از تحليل و تفسير سود برده شده است در حالي كه موضوع رسوايي كلينتون از اين قاعده كمتر پيروي كرده است.

3ـ2. رويكرد گزارش‌ها در پوشش خبري
تحليل پوشش خبري صرفاً بررسي شكل و نوع مطالب نيست بلكه در خيلي از مواقع محتواي مطالب و نوع رويكردي كه رسانه به موضوع وارد شده است نسبت به حجم و ميزان خبرها از اهميت بيشتري برخوردار مي‌شود. خاطرنشان مي‌شود قريب به اتفاق رويدادها، تصادفي و ارتجالي نيست، بلكه از سلسله علت‌هايي تشكيل شده و سپس داراي پيامدهايي اعم از منفي و مثبت، مستقيم و غيرمستقيم، آشكار و نهان، كوتاه مدت و بلندمدت، خواسته و ناخواسته و غيره برخوردار هستند. در اين ميان اظهارات متنوعي نيز دربارة رخدادها مي‌شود كه آن‌ها نيز بر رويداد تأثيرگذار هستند.
بنابراين در تحليل پوشش خبري براي مشخص شدن نوع سياست‌هاي رسانه‌اي در پوشش وقايع؛ موارد مذكور مي‌بايد لحاظ گردد. به تعبير ديگر علاوه بر انعكاس رخداد، علت‌ها، پيامدها و اظهارنظرات نيز بررسي و مشخص گردد كه در چه بخش‌هايي؛ رسانه تعادل را رعايت نكرده و در صدد تأثيرگذاري بر مخاطبان بوده است.
مصداق پژوهش اين موضوع توسط يوتيكا راما پراساد در شورش‌هاي لوس آنجلس امريكا (در سال 1992) انجام شده است. راما پراساد در تحليل پوشش خبري آشوب‌ها گزارش‌هاي رسانه‌ها را به چهار دسته تقسيم كرده است. در بخشي از نتيجه اين پژوهش آمده است؛ در بخش موضوع، آشوب در برگيرنده همه گزارشاتي است كه مستقيماً شورش‌هاي لوس آنجلس و آشوب‌هاي مرتبط با آن را در كانون توجه قرار مي‌دهد. گزارش‌هاي مربوط به اجراي قانون دولت شامل گزارش‌هايي درخصوص نيروهاي پليس، اداره آتش نشاني، مقامات دولت، گارد ملي و جز آن مي‌گردد. گزارش‌هاي بازتابي Reaction Stories درخصوص واكنش‌ها نسبت به رأي ]دادگاه[ يا شورش مي‌باشد. گزارش‌هاي تحليلي به دلايل آشوب‌ها نظر دارد و گزارش‌هاي پيامدي Consequence Stories  به نتايج شورش مي‌پردازد. (1381، ص 15).
وي در تحليل نهايي خود مطالب را به شرح ذيل مقوله‌بندي و در جداول آورده است:

توزيع گزارش‌ها برمبناي متغيرها
موضوع
تعداد مطالب
درصد
شورش
50
11
قانون / دولت
92
20
واكنش
95
20
پيامد
47
10
علت
34
7
پس از شورش
101
21
موارد ديگر
54
11
(راما پراساد، 1381، ص 19).
در اين تحليل راما پراساد موضوع را به صورتي مقوله‌بندي ساخته است كه هيچ موضوعي از مطالب بدون تحليل نماند. با توجه به الگوي مذكور در تحليل پوشش‌هاي جريانات خبري بررسي رخداد، علت‌ها، پيامدها و اظهارنظرات در مطالب و تفكيك رسانه‌اي، بهترين شيوه براي شناسايي نوع موضع‌گيري رسانه‌ها است. البته بايد توجه داشت كه اين امر نيز هميشه صادق نيست. براي نمونه در علت وقوع يك حادثه رسانه‌ها هر چند شايد زمان يا فضاي يكساني را به موضوع اختصاص دهند اما مي‌تواند علت‌هاي برشمرده شده يا پيامدهاي برشمرده شده متفاوت باشد، مصداق عيني آن به طور مثال در اشغال عراق است. رسانه‌هاي وابسته به امريكا و جنگ طلب علت حمله امريكا و انگليس به عراق را از بين بردن سلاح‌هاي كشتار جمعي و رفع تهديدات جهاني عنوان كردند. اما هم اكنون پس از سه ماه از آن جنگ، سازمان اطلاعات امريكا CIA اعتراف كرده كه آن اتهامات پايه و اساس نداشته است.
مثال مكتوب در اين خصوص نحوه پوشش خبري سقوط هواپيماي كره‌اي و ايراني در رسانه‌هاي غربي است روبرت ام. انتمن Robert.M.Entman در مقايسه‌اي كه در اين خصوص انجام داده است مي‌گويد: در اول سپتامبر 1983 يك هواپيماي جنگنده روس هواپيماي (007) كره را مورد اصابت قرار دارد كه در آن حمله 269 مسافر و خدمه كشته شدند. همچنين در سوم ژوئيه 1988 يك كشتي نيروي دريايي امريكا به نام وينسنز يك فروند هواپيماي پرواز شماره 655 ايران را مورد اصابت قرار داد و سرنگون كرد كه بر اثر اين حمله 290 مسافر و خدمه آن هواپيما كشته شدند. در هر دوي اين موارد، مقامات نظامي، هواپيماهاي مسافربري ر ا احتمالاً به عنوان اهداف متخاصم تشخيص داده بودند. در هر دو مورد مقامات رسمي كشورهاي مقصر ادعا كردند كه حمله انجام شده قابل دفاع بوده است.
اما در مورد حادثه نخست اين منابع خبري، تأكيد مي‌كنند كه گناه اين عمل، متوجه كشور مقصر بوده وعملي غيراخلاقي است. در حالي كه در مورد دوم، يعني سقوط هواپيماي ايراني، اهميت كمتري به نفس خطا مي‌دهند و گناه را ناشي از مسائل پيچيده بكارگيري از فن‌آوري پيشرفته نظامي مي‌دانند.
انتمن در ادامه مي‌افزايد: نوع استدلال درخصوص علت تصادم اين هواپيماها براي هواپيماي كره‌اي 88% عمدي و تنها 22% اشتباهي و براي هواپيماي ايراني 26% عمدي و 74% از روي اشتباه ذكر شده است. (انتمن، 1372، اقتباس از سبيلان، 1381، ص 39 و 40).
به اين ترتيب در تحليل پوشش خبري رسانه‌ها علاوه بر حجم مطالب مربوط به علت، پيامد واقعه و اظهارات در صورتي كه تعادل در مطالب خبري مشاهده نشود (عدم وجود استدلال طرفين منازعه در خبر) مي‌بايد مقولات ديگري براي تشريح هر يك از موارد چهارگانه طراحي و تدوين كرد تا مشخص گردد نوع موضع‌گيري رسانه‌ها در پوشش خبري چه بوده است و از كلي گويي پرهيز كرد.

4ـ2. نوع مطالب در يك جريان خبري
قبلاً درخصوص برنامه‌هاي خبري و مشتقات آن‌ها در تحليل پوشش خبري سخن به ميان آورده شد. اما پوشش خبري مختص به برنامه‌هاي خبري نيست بلكه در قالب‌هاي ديگر نيز اين امر تحقق مي‌يابد. بر فرض در يك رسانه چاپي مانند روزنامه، مطالبي كه به پوشش خبري اختصاص دارند عبارتند از خبرها، تحليل و تفسير، سرمقاله، يادداشت، مقاله، عكس، كاريكاتور، مصاحبه، اظهارنظرات و تلفن‌هاي مردمي.
به طور كلي روند جريانات خبري به اين صورت است كه رخدادهايي به عنوان خبر در رسانه برجسته مي‌شود و سپس در حول و حوش آن سرمقاله، يادداشت، كاريكاتور و عكس، تلفن‌هاي مردمي، مصاحبه با كارشناسان و مقاله آورده مي‌شود. در اين روند مخاطب از موضوع آگاهي يافته و سپس در قالب مطالب غيرخبري نگرش‌هاي مخاطبان نسبت به موضوع شكل داده مي‌شود. لذا در بررسي جريانات خبري و پوشش آن ها، در نظر گرفتن تمامي مطالب مرتبط با رويداد اصلي لازم و ضروري است كه در ادامه به توصيف هر يك به صورت مختصر پرداخته مي‌شود.
خبر گزارش عيني از وقايع است كه داراي يك يا چند ارزش خبري بوده و احتمالاً تحت تأثير عوامل درون سازماني و برون سازماني قرار دارد (محسنيان راد) به اين ترتيب به علت عيني بودن وقايع در خبر، كمترين دخل و تصرف در رويداد است و تنها نقل مطلب اتفاق افتاده است. اما سرمقاله ديدگاه‌هاي يك رسانه نسبت به وقايع مطرح روز است كه مي‌تواند اين وقايع همان خبر رخداده در جريان خبري باشد. يادداشت‌ها اظهارنظرات گوناگون در راستاي خبرها است كه صرفاً بيان كننده ديدگاه رسانه نيست بلكه تحت عنوان نام اشخاص آورده مي‌شود ولي بايد دانست كه اكثر يادداشت‌ها در جهت منافع رسانه‌ها است و كمتر رسانه‌اي يادداشتي برخلاف منافع خود منتشر مي‌سازد. مصاحبه با افراد به خصوص شخصيت‌ها و كارشناسان از ديگر برنامه‌هاي غيرخبري است كه در راستاي پوشش‌هاي خبري انجام مي‌شود. در اين زمان رسانه‌ها به سراغ افراد و شخصيت‌هايي مي‌روند كه بتوانند از زبان آن‌ها، ديدگاه‌ها و نظرات رسانه را بيان سازند البته در ژورناليسم عينيت‌گرا و اخلاق‌گرا، اصل بر اين است كه از ميان كارشناسان و شخصيت‌ها افراد از دو ديدگاه متفاوت به صورت يكسان استفاده نمايند كه حق كسي پايمال نگردد، البته اين امر در اكثر رسانه‌ها رعايت مي‌شود اما از جنبه حجم خبري ولي از لحاظ قدرت و نوع استدلال، سعي مي‌شود افراد قوي نسبت به ديدگاه خود انتخاب و انعكاس يابند و افراد با ديدگاه‌هاي ضعيف در طرف متقابل قرار داده شود. البته بايد توجه داشت كه در رسانه‌هاي ايران گاهاً به علت مسائل سياسي، براي بزرگ‌نمايي يك رويداد حتي در مورد مسائل خيلي پيچيده نيز اين مورد رعايت نمي‌شود.
كاريكاتور امروزه تبديل به يكي از بارزترين شيوه‌هاي بيان افكار و انديشه‌ها شده است. اكثر مطبوعات داراي يك الي دو كاريكاتور درخصوص موضوع خبري روز هستند. اين كاريكاتورها بدون وجود خبرها، سرمقاله‌ها و يادداشت‌هاي روزنامه فاقد معنا هستند ولي زماني كه مخاطب مطالب روزنامه را مطالعه كرد، كاريكاتور به عنوان نمادي تصويري، مطالب را در ذهن مخاطب حك مي‌كند و به قولي باعث انجماد مطلب در ذهن مخاطب مي‌شود و مخاطب مي‌تواند با به يادآوردن سهل كاريكاتور تمامي مطالب مرتبط با آن را نيز به ياد آورد. در ضمن يك محرك تكمله پيام اصلي نيز محسوب مي‌شود.
پيام‌هاي مردمي ستون ثابت در اكثر مطبوعات است. اين ستون ديدگاه‌هاي مردم و يا مخاطبان را نسبت به يك موضوع بيان مي‌سازد. البته به اين نوع مخاطبان، «مخاطبان خودخواسته» اطلاق مي‌شود و هيچ گاه اين افراد نماينده جامعه محسوب نمي‌شوند، ولي در مطبوعات اينگونه وانمود مي‌شود كه اين ستون، بيان كننده ديدگاه‌هاي كل جامعه است. براي پي بردن به ساختگي بودن اين نوع تلفن‌ها و پيام‌هاي مردمي مي‌توان به تحليل محتواي آن‌ها پرداخت و نشان داد كه اين پيام‌ها تا چه مقدار همسو و هم جهت با سياست‌هاي رسانه مورد نظر است البته نمونه بارز اين نوع مطالب را مي‌توان در همزماني انعكاس يك خبر و نظرات مردمي در يك رسانه مشاهده كرد و پرسيد كه چگونه خبري كه هنوز منتشر نشده است، مردم در مورد آن اظهارنظر كرده‌اند.
استفاده از مقالات تحليلي و بلند يكي ديگر از شيوه‌هاي مورد استفاده در پوشش خبري است. اكثر رسانه‌ها با پرداخت هزينه‌هاي لازم، مقالات تحليلي درخصوص جريانات خبري سفارش مي‌دهند، ‌در اين نوع مقاله‌ها، ‌موضوعات به صورت مفصل، شرح و تفصيل مي‌شوند و تقريباً تمامي جنبه‌هاي مطلوب مورد واكاوي قرار مي‌گيرند. حسن مقالات اين است كه تقريباً داراي پايه‌هاي نظري و عملي هستند و به علت طولاني بودن اولاً اقشار با سواد جامعه از آن‌ها استفاده مي‌كنند و ثانياً به علت طولاني بودن تأثير بيشتري در اقناع مخاطب و سپس به يادآوري مطلب دارد و در ضمن خود دستمايه نگارش و تهيه مطلب براي روزهاي آتي در يك رسانه مي‌باشد.
استفاده از عكس نيز يكي ديگر از برنامه‌هاي غيرخبري است. اكثر مطالب مطبوعات به همراه عكس مي‌باشد. عكس‌ها هيچ گاه خنثي نيستند و كمتر رسانه‌اي است كه از تصاوير خنثي براي رسانه خود سود جويد بلكه سعي مي‌شود تصاويري انتخاب شود كه بيان كننده نظرات رسانه باشد به طور مثال شبكه اينترنتي BBC World براي افراد انگليسي زبان تصويري خشن و مشمئزكننده‌اي از ياسر عرفات استفاده مي‌كرد كه ناخودآگاه احساس ناخوشايندي از اين شخص در اذهان باقي مي‌گذارد و يا در منازعات سياسي داخلي هر رسانه‌اي سعي مي‌كند از رقباي خود عكس‌هاي نامطلوب و از طرفداران خود عكس‌هاي جذاب استفاده كند.
با توجه به مطالب مذكور مشخص مي‌شود تحليل پوشش خبري يك جريان خبري، تنها با برشمردن چند خبر و بررسي آن‌ها ممكن نيست و تمامي مطالب غيرخبري نيز در پوشش خبري يك رويداد و واقعه ايفاي نقش مي‌نمايند. البته در تحليل آن‌ها از يك روش نيز نمي‌توان استفاده كرد و به طور مثال تفسير كاريكاتور و عكس با مطالب نوشتاري يا فيلم‌ها و گزارش‌هاي صوتي و تصويري خبري متفاوت بوده و بايد از تحليل محتواي چندگانه و يا حتي تحليل گفتمان سود جست.

5ـ2. تحليل پوشش عينيت گرايي خبري
مهم‌ترين موضوعي كه در پوشش خبري مطرح است، خارج شدن آن از اصل عينيت گرايي و تبديل آن به تبليغات خبري يا اخبار هدفمند است. دكتر فرقاني درخصوص عينيت گرايي خبري مي‌گويد: اگر ما كاركرد و نقش خبر را بر روي يك طيف قرار دهيم در يك طرف عيني گرايي محض در خبر را مي‌بينيم كه از والتر ليپمن (1920) آغاز مي‌شود وي عينيت و بي‌طرفي خبر در اطلاع‌رساني مطرح مي‌كند. بعد از اين بحث‌ها به چالش كشيده مي‌شود و اين اعتقاد مطرح مي‌شود كه عيني‌گرايي محض اصلاً وجود ندارد و عينيت هميشه به طور نسبي عمل مي‌كند. اما در طرف ديگر طيف، جامعه شناسان خبر و يا كساني مانند وندال و راجر فاولر را مي‌بينيم كه روي بحث‌هاي تحليل گفتمان خبر در رسانه‌ها كار مي‌كنند و خبر را اساساً ايدئولوژيك مي‌دانند از نظر آن‌ها، خبر در خدمت حفظ و تثبيت وضع موجود است. قدرت زده است و در واقع ساختار قدرت تكليف آن را تعيين خواهد كرد. (فرقاني، 1380، ص 13).
 



بريان مك هيل و جيمز دابليو تنكارد: عينيت، هدفي است كه هنگامي بدان نايل مي‌شوند كه خبر، بدون جهت‌گيري و تمايل باشد. يك گزارش خبري عيني، فاقد قضاوت شخصي و نظرات گزارشگر يا دبير سرويس يك نشريه است. (نقيب السادات، 1375، ص 61) ديفلور؛ گزارشگري عيني، يك سبك غيرشخصي گزارش خبر است كه بر واقعيت به دور از نظرات و تفسيرهاي گزارشگر استوار است. تيم سوليوان در اين رابطه مي‌گويد: عينيت روش علمي است كه در خصوصيت مفروض آن، جملات فاقد سوگيري و جهت‌گيري است. عينيت يكي از مهمترين اهداف هرگونه پژوهش تجربي است. اگرچه دستيابي به چنين امري غيرممكن است. (نقيب السادات، 1375، ص 62). بن اچ بگديكيان مي‌گويد: خبرنگاران در تهيه و ارائه خبرها نبايد ديدگاه‌ها و ارزش‌هاي شخصي خود را دخالت دهند. مطالب روزنامه‌ها بايد تا آنجا كه ممكن است در بيان مطلب تنها به نقل واقعيات اكتفا كرده و صحت هر واقعيتي بايد تا حدودي مسلم شود. هدف اصلي اين نظريه در واقع ارتقاي انضباط و رعايت صداقت در انعكاس اخبار و جلوگيري از انتشار اخبار نادرست و ساختگي است. (1374، ص 212)
براي عينيت گرايي خبري مي‌توان از اعتبار خبري Credibility سود جست اخباري كه داراي اعتبار باشند از جنبه‌هاي مختلف، عينيت گرايي را نيز محقق مي‌سازند. فيليپ مي‌ير براي اعتبار پنج شاخص در نظر گرفته است كه عبارتند از:
1- بي‌غرضي
2- جامعيت
3- بي‌طرفي
4- صحت
5- قابليت اعتماد (سبيلان، 1379، ص 48)
در صورتي كه رسانه خبري، در پخش رويدادها پنج ملاك مذكور را رعايت نمايد به عينيت گرايي خبري نزديك شده است.
براي بررسي پوشش عيني خبرها مي‌توان از شيوه‌هاي گوناگون بهره برد. اولين شيوه تحليل و مقايسه اخبار چند رسانه با يكديگر است. در اين روش يك جريان خبري در بين چند رسانه مختلف با يكديگر مقايسه مي‌گردند و وجوه اشتراك كنار گذاشته مي‌شود و وجوه افتراق به عنوان مباني غير عينيت گرايي مورد واكاوي قرار مي‌گيرد. در اين روش نوع واژه‌ها، سبك خبري، قسمت‌هاي حذف شده و ميزان اهميت آن‌ها، حشو و غيره مورد توجه قرار مي‌گيرند.
دومين روش درخصوص اخبار نقلي است يعني اخباري كه از رسانه‌ها يا خبرگزاري‌هاي ديگر دريافت شده‌اند. اين نوع خبرها به علت اينكه داراي منبع اصلي هستند به راحتي قسمت‌هايي دخل و تصرف شده آن‌ها قابل تميز است و ميزان نزديك شدن به عينيت گرايي را مي‌توان در آن‌ها مشاهده و بررسي كرد. البته بايد توجه داشت در خيلي از مواقع، رسانه‌هاي مبدأ يا خبرگزاري‌ها نيز عينيت گرايي را مراعات نمي‌كنند به اين ترتيب اخبار نقلي نيز فاقد عينيت خبري هستند.
شيوه سوم ارسال خبرها براي صاحبان اصلي خبر يا همان خبرسازان است. در اين شيوه مطلب چاپ شده يا پخش شده براي خبرساز ارسال مي‌شود و خواسته مي‌شود ميزان تغييرات موجود در خبر را مشخص سازند البته اين شيوه به علت زمان بر بودن، كمتر مورد اقبال محققان قرار مي‌گيرد و سعي مي‌شود از شيوه‌هاي سهل و ارزان‌تر بهره برده شود.
چهارمين شيوه تحليل محتواي اخبار است. در اين شيوه ابتدا شاخص‌هاي عينيت يا همان اعتبار تعريف مي‌شوند و سپس براي هر يك از اين شاخص‌ها زير شاخص يا همان مقولات تعريف مي‌گردند و در آخر با تحليل خبرها براساس ملاك‌هاي تعيين شده، ميزان عينيت گرايي خبري سنجيده مي‌شود. البته اين امر داراي مشكلات روايي است به اين مفهوم كه هر چقدر محقق به موضوعات خبري مسلط‌تر باشد امكان فيش برداري يا كدگذاري دقيق‌تر ميسر است و اين امر بين پژوهشگران متفاوت، معاني متفاوتي نيز ايجاد خواهد كرد.
اما روش ديگر در تحليل محتوا، استفاده از تكنيك‌هاي تبليغات خبري است. تكنيك‌هاي تبليغاتي خبري، شگردها و تمهيداتي است كه مي‌تواند در خود خبر يا نحوه ارائه آن را به شكلي تغيير دهد كه بتواند در اطلاع‌گيرنده (مخاطب) واكنش پيش‌بيني شده و مطلوب خود ايجاد كند. (مهرداد، 1370، ص 178).
در اين شيوه، پژوهشگر، تكنيك‌هاي تبليغي قابل استفاده در خبر را ابتدا تعريف مي‌كند و بعد در تحليل محتوا نشان مي‌دهد كه هر خبر از چه نوع تكنيك‌هاي تبليغي سود برده است به اين ترتيب ميزان عينيت گرايي خبري مشخص مي‌شود. البته بايد توجه داشت كه بعضي از تكنيك‌هاي تبليغي مرسوم و رايج هستند و داراي تعاريف مشخص، كه پژوهشگر مي‌تواند روي اين نوع تكنيك‌ها با ديگران به توافق برسد. ولي خيلي ديگر از تكنيك‌هاي خبري از ريزه‌كاري‌هايي استفاده مي‌كنند كه اولاً قابل شناسايي نيستند و در صورت شناسايي آن‌ها قابل اثبات نيست و رسانه يا مؤسسه خبري مي‌تواند، مطلب را به شيوه‌هاي كاري، مسائل تكنولوژيكي و يا عدم آگاهي نسبت دهد. ]در مطالب آتي توضيحات مفصلي ارائه خواهد شد[.

6ـ2. نحوه بازنمايي وقايع در پوشش خبري
تحليل پوشش‌هاي خبري مربوط به نحوه بازنمايي رخدادها در رسانه‌هاي همگاني است. تفاوت انعكاس reflex و بازنمايي Representation در اين است كه در «انعكاس» مطالب ارائه شده همانند اصل و واقعيت است و رسانه در اهميت و ارزش خبري وقايع بي‌تأثير مي‌باشد، البته ديدگاه انتقادي بر اين عقيده است كه وقايع همانطور كه وجود دارند توسط رسانه‌ها منعكس نمي‌شوند بلكه رسانه‌ها خود وجهي از وجوهات خبري وقايع هستند و خواسته و ناخواسته باعث تغيير معنا، ارزش و اهميت رخدادها مي‌شوند كه به اين امر بازنمايي به جاي انعكاس اطلاق مي‌گردد.
اولين اصل در بازنمايي چينش خبري است. از نظر مخاطبان هر رسانه‌اي، خبرهايي كه در اولويت‌هاي خبري قرار مي‌گيرند داراي بار ارزشي و اهميت بيشتري نسبت به خبرهاي ديگر هستند به اين ترتيب بعضي از خبرها نسبت به خبرهاي ديگر اهميت بيشتري مي‌يابند و در دستور تفكر و گفتگوي مردم قرار مي‌گيرد. در مطبوعات اين امر به صورت تيتر صفحه اول، صفحات دوم و سوم يا صفحاتي خاص و جايگاه مطلب در صفحه مي‌باشد كه هر يك از اين موارد نشان‌دهنده نوع اهميتي است كه رسانه خبري به رويداد داده است و به اين ترتيب به صرف اينكه خبري از رسانه‌ها منعكس شده است نمي‌توان امتياز يكساني به آن‌ها داد. در راديو تلويزيون شمارة خبر مهمترين ملاك براي تعيين ارزش اولويتي در خبرها است ولي در مطبوعات اين امر به وسيله «شيوه نمره‌گذاري كايزر» انجام مي‌شود. (معتمدنژاد، 1356).
دكتر كاظم معتمدنژاد در كتاب روش تحقيق در محتواي مطبوعات بخشي را به شيوه امتيازگذاري كايرز اختصاص داده است براساس اين روش امتياز مطالب در صفحه اول بيشتر است و امتياز صفحات تا صفحه انتهايي كمتر مي‌شود. بالاي صفحات و قسمت چپ صفحات به نسبت قسمت راست از امتياز بيشتري برخوردار هستند. به اين ترتيب در تحليل محتواي مطالب، هر خبر از لحاظ چينش خبري يك امتياز مشخص و خاصي مي‌گيرد.
دومين اصل فضا و زمان اختصاص يافته در خبر است، خبري كه چند ثانيه را به خود اختصاص داده است با خبري كه چند دقيق وقت را گرفته حتماً از لحاظ تفهيم مفاهيم و تأثيرگذاري بر مخاطبان نيز متفاوت خواهد بود. در يك خبر كوتاه تنها مي‌توان به چند ارزش خبري كه، چه، كجا و كي پرداخت ولي در خبرهاي بلند احتمال پرداختن به ارزش‌هاي خبري چرا و چگونه نيز خواهد بود.
البته بايد توجه داشت كه شگردها و تمهيدات خبري در خيلي مواقع بررسي كمي اخبار را دچار پيچيدگي و مشكل مي‌سازد. به طور مثال اگر صحنه‌اي كوتاه از يك تصادف در نظر گرفته شود كه منحصر به فرد و استثنايي است ولي در يك گزارش ديگر، وقت بيشتري به خبر تصادف اختصاص داده شده ولي هيچ جنبه استثنايي نداشته باشد، به طور حتم مطلب كوتاه تأثير بيشتري خواهد داشت. از اين شيوه امروزه در مطبوعات به وفور استفاده مي‌شود يعني مطلبي كوتاه و مختصر در قسمتي بارز از مطبوعات با كنتراست شديد قرار داده مي‌شود و مخاطب را در چند لحاظ مجذوب خود مي‌سازد به اين ترتيب تأثير لازم را بر مخاطب مي‌نهد.
سومين اصل ميزان حشو در خبرها است. حشو از مواردي است كه فقدان آن در خبر و مطلب هيچ ضرر و زياني براي اصل خبر و رويداد ندارد و تنها فهم و درك مطلب را افزايش مي‌دهد. در بررسي خبرها مشاهده مي‌شود كه نكات اصلي مورد نياز در فهم خبرها، در شيوه‌هاي تبليغي كمتر استفاده مي‌شود. بطور مثال در جنگ‌ها، رسانه‌هايي كه مي‌خواهند به يكي از طرفين منازعه كمك نمايند در خبرهاي طولاني و زمان بر خود، علت و چرايي وقوع جنگ را توضيح نمي‌دهند، بلكه با حشو زياد اصل مطلب را مخدوش مي‌سازند.
نمونه اين عمل توسط رسانه‌هاي موافق و مخالف جنگ دوم خليج فارس در سال 2003 قابل رؤيت بود. در اين جنگ طرفداران جنگ به انعكاس تصاوير جنگي پرداختند بدون اينكه تبعات جنگ را براي مخاطبان خود انعكاس دهند اما در طرف ديگر، رسانه‌هاي ضد جنگ به انعكاس وقايع دلخراش مربوط به غيرنظاميان كه از تبعات هر جنگي است پرداختند بدون اينكه آن‌ها نيز به علت جنگ اشاره نمايند، لذا مشاهده مي‌شود در اين راستا هر دو گروه از رسانه‌ها، ‌مطالب بي‌حد و حصري را كه هيچ تأثيري در سرنوشت جنگ داشته باشد پخش نكردند بلكه موافقان جنگ همان شليك موشك و بمب و رسانه‌هاي ديگر مجروحان غيرنظامي را ادامه دادند كه اين امر به معناي حشو در خبر محسوب مي‌شود.
با توجه به سه ركن چينش خبري، بازنمايي خبري و حشور خبري، تحليل پوشش خبري پيچيده‌تر از گذشته مي‌شود و محقق مي‌بايد عوامل تأثيرگذار مذكور را در خبرها شناسايي نمايد و سپس با كدگذاري آن‌ها، به مقايسه پوشش‌هاي خبري بپردازد. در خيلي از مواقع موضوعاتي مانند حشو يا بازنمايي همچون چينش نيستند كه با استفاده شيوه امتيازدهي كايزر قابل كمي سازي باشد بلكه تنها با شيوه‌هاي كيفي و تحليلي گفتماني قابل توضيح و تفسير مي‌باشند كه توضيح بيشتر، در اين خصوص در اين گزارش نمي‌گنجد.

7ـ2. پوشش خبري و وقايع مرتبط
تحليل پوشش خبري محدود به بازنمايي وقايع رخداده در رسانه‌ها نمي‌شود. اكثر رسانه‌هاي همگاني در انعكاس جريانات خبري علاوه بر انعكاس وقايع اصلي سعي مي‌نمايند تمامي وقايعي كه ارتباط مستقيم يا غيرمستقيم با موضوع اصلي دارند را به عنوان پس زمينه و بافت Context پوشش دهند. به اين ترتيب مخاطبان در هنگام توجه به موضوع اصلي، خود به خود و ناآگاهانه از موضوعات فرعي و غيرمحسوس در تفسير و تعبير اخبار تأثير مي‌پذيرند.
با توجه به مطلب مذكور در بررسي پوشش‌هاي خبري به خصوص در جريانات خبري بايد علاوه بر تحليل پيام‌هاي اصلي و بارز، پيام‌هاي فرعي و در ظاهر غيرمرتبط اما داراي ارتباط غيرمستقيم را نيز مدنظر قرار داد. براي مثال رسانه‌هاي امريكايي در ابتدا جو جهاني را بر عليه تروريسم توسط نشان دادن فجايع يازدهم سپتامبر، ملتهب مي‌سازند و زماني كه هر روز خبري در نكوهش و مذمت اين نوع وقايع پخش گرديد، به پوشش خبري عمليات‌هاي شهادت‌طلبانه در فلسطين اشغالي با عنوان تروريسم مي‌پردازند.
به اين ترتيب قرابتي ساختگي بين اين دو عمل كاملاً متفاوت به وجود مي‌آيد و جهانيان به جاي تلاش براي احقاق حقوق فلسطينيان در مقابل صهيونيست‌ها، به محكوم كردن فلسطيني‌ها خواهند پرداخت و در نتيجه هر چند پوشش خبري موجود حامل اين نوع پيام‌ها نيست اما در ساختار خبري پخش شده، معنايي به غير از اين را در بر نخواهد داشت.
با توجه به مطالب مذكور در تحليل محتواي جريانات خبري اولين اصل بررسي ساختار كليه اخبار پخش شده و سپس بررسي جريان خبري به عنوان يك زيرسيستم در كل مي‌باشد. در اين شيوه به چند طريق مي‌توان عمل كرد. اولين شيوه بررسي كمي موضوعات خبري يك رسانه است. به اين مفهوم كه تمامي خبرهاي يك رسانه در يك دورة زماني را در موضوعات مختلف طبقه‌بندي كرد. در اين طبقه‌بندي بايد توجه داشت كه موضوعات مرتبط با جريان خبري مورد نظر، از طبقه‌بندي بيشتر يا خردتري برخوردار باشد تا بتوان تمامي موضوعات مرتبط را از خبرها استخراج كرد و در مرحله بعدي با نشان دادن ضريب همبستگي اخبار مرتبط با جريان خبري پي به راهبرد پوشش حرفه‌اي خبري برد.
دومين شيوه تحليل كيفي اخبار مرتبط است در شيوه كيفي اخبار مرتبط از ابتدا تا مقطع مورد نظر استخراج شده و در ادامه محورهاي جريان خبري اصلي استخراج مي‌شود. در اين شيوه كيفي حجم مطالب فاقد اهميت است بلكه موضوع مطرح شده كه القاءكننده نظرات خاص و كليشه‌اي به مخاطبان است استخراج سپس به اين مطالب سير منطقي ]يا زماني[ درخصوص جريان خبري داده مي‌شود و در نهايت استراتژي خبري رسانه و يا گروه مورد نظر ارائه مي‌شود. اين شيوه تحليل خبري علاوه بر تسلط به روش‌هاي تحقيق و علوم ارتباطات، نيازمند آگاهي از علوم مرتبط در آن جريان خبري نيز مي‌باشد. به طور مثال تحليل جريان‌هاي خبري اقتصادي مستلزم آگاهي و تسلط به ريزكاري‌هاي اقتصاد است واگر محققي اقتصاد نداند بدون شك در تحليل جريان خبري اقتصادي نيز ناكام خواهد ماند.

8ـ2. تعيين چارچوب در پوشش خبري
براساس تئوري چارچوب Frame رسانه‌ها در نقش خبري خود، آيينه انعكاس رويدادها و واقعيت دنياي اجتماعي و سياسي نيستند بلكه برعكس، آفريننده واقعيت‌هاي اجتماعي و سياسي هستند و به برداشت افراد از دنياي اطراف‌شان هستي مي‌بخشند. آن‌ها در تهيه خبر، علاوه بر انتخاب داده‌ها، آنها را براساس فرمول‌ها و قالب‌هاي جا افتاده به هم ربط مي‌دهند و معني‌دار مي‌سازند لذا اين رويداد نيست كه قالب را تعيين مي‌كند بلكه اين قالب است كه داده‌ها را برمي‌گزيند و روابط آن‌ها را شكل مي‌بخشد.
رسانه‌ها معمولاً با تصوير پيش ساخته و داستاني پيش پرداخته به مشاهده رويدادها مي‌روند و با نگرش شكل گرفته، به گزينش داده‌ها و بررسي پديده‌هاي اجتماعي مي‌پردازند. فرايند گردآوري، گزينش و انتشار اخبار، فرايندي عيني و بي‌طرفانه نيست بلكه آميخته به ارزش‌ها و هنجارهاي فرهنگي، سياسي و اجتماعي است. راجر فاولر در همين رابطه مي‌گويد: اخبار ساختاري اجتماعي دارند، وقايعي كه گزارش مي‌شوند در واقع بازتابي از اهميت خود واقعه نيست بلكه نمايانگر يكسري ملاك‌هاي پيچيده و تصنعي براي گزينش اخبار است. پس اين اخبار گزينش شده، پردازش و رمزگذاري مي‌شوند تا بيشترين تأثير را بر مخاطبان بگذارند. (مهدي‌زاده، 1380، ص 20)
چارچوب‌سازي به دو صورت كه قرين يكديگر نيز هستند صورت مي‌گيرد. اولين شيوه نام‌گذاري است. در نام‌گذاري به يك جريان خبري،‌ عنواني خاص داده مي‌شود و سپس تمامي خبرها، گزارش‌ها و تحليل‌ها در قالب اين نام‌گذاري قرار مي‌گيرد. بارزترين مثال در اين خصوص، جنگ امريكا و انگليس عليه عراق در سال 2003 بود. در اين جنگ هر شبكه خبري يك نام براي جنگ دوم خليج فارس بكار برد. شبكه‌هاي امريكايي به عنوان شبكه‌هاي طرفدار جنگ از عبارت «عمليات آزادسازي عراق» و شبكه خبر جمهوري اسلامي ايران به عنوان مخالف جنگ از «جنگ سلطه» استفاده كردند.
سبيلان در اين رابطه مي‌گويد: واژه‌هاي بكار بده شده چارچوب فكر مخاطبان را تعيين مي‌كنند. اين چارچوب‌هاي فكري اجازه خروج ذهني مخاطب از حوزه مورد نظر مبلغ را نمي‌دهند. براي مثال زماني كه بر صفحات تلويزيون‌هاي مطرح جهان همچون
Fox News، CNN عبارت «عمليات آزادسازي عراق» نقش مي‌بندد، مخاطبان اين رسانه داراي چارچوب ذهني مي‌شوند كه ملت عراق در سيطره استبدادي قوي و حكومتي خودكامه گرفتار شده‌اند و اين نيروهاي ائتلافي ]و نه امريكايي و انگليسي[ هستند كه آن‌ها را مي‌خواهند نجات دهند.
لذا در اين چارچوب فكري مخاطب تمامي اطلاعات دريافتي را تجزيه و تحليل و پردازش مي‌نمايد. براي مثال انفجار و انهدام تأسيسات زيربنايي، يا تحرك رو به جلوي امريكايي‌ها را رشادت نيروهاي ائتلافي و كشته يا دستگير شدن آن‌ها را در جهت ايجاد دموكراسي و صلح جهاني تعبير مي‌نمايد و كشته شدن سربازان عراقي را كشته شدن دشمنان دموكراسي تفسير مي‌كنند و حتي كشته شدن انسان‌هاي بي‌گناه و غيرنظامي را، هزينه‌هايي كه بايد براي ايجاد دموكراسي و آزادي پرداخت در اذهان متبادر مي‌سازند. در مقابل اگر عبارت «جنگ سلطه» يا «جنگ نفت» به كار برده شود، در اذهان ‌مخاطبان تمامي صحنه‌هاي خبري را با اين چارچوب فكري كه امريكا براي سلطه و تغيير جغرافياي سياسي خاورميانه در حال نبرد است، متبادر مي‌شود. (سبيلان، 1382، ص 92).
نمونه ديگر نامگذاري دو واقعه مشابه و يكسان با تعابير متضاد در رسانه‌هاي امريكا است. در نامگذاري حمله نظامي به هواپيماي مسافربري كره‌اي K.A.L توسط شوروي سابق و هواپيماي مسافربري ايراني، ايراني اير ]ايرباس[ توسط ارتش امريكا، نزديك‌ترين مترادف‌ها «فاجعه» و «حمله» بود. نشريات تايم،‌ نيوزويك، سي بي اس، نيويورك تايمز و واشنگتن پست، حادثه K.A.L را بيشتر به عنوان يك «حمله» ]88%[ توصيف كرده‌اند،‌در حالي كه همين رسانه‌ها حادثه ايران اير را يك فاجعه ]74%[ قلمداد كردند. (انتمن، 1372، ص 25ـ24). به اين ترتيب مخاطبان اين رسانه‌ها انهدام هواپيماي مسافربري كره‌اي را حمله نظامي و عمدي خواهد پنداشت و انهدام هواپيماي مسافربري ايراني را يك عمل سهوي و اشتباهي.
شيوه ديگر استفاده از تكنيك داستان‌گويي Story Teling و News Naretive است. مهدي‌زاده در خصوص اين روش مي‌گويد: تلقي اخبار به عنوان داستان‌گويي به اين تصور دامن مي‌زند كه گزارش‌هاي خبري واقعيت صرف را منعكس نمي‌كنند، بلكه اغلب به شيوه قابل پيش‌بيني به حوادث و واقعيت‌ها معنا مي‌دهند. ما بايد اين گزارش‌ها را در زمينه‌هاي فرهنگي و اجتماعي آن‌ها بسنجيم و نيز به ساختار لفظي و روايي آن‌ها توجه كنيم. (مهدي‌زاده، 1380، ص 21)
«رو» و «اشلي» برخي الگوها يعني ويژگي‌هاي داستان‌گويي ژورناليستي غربي را به شرح ذيل فهرست كرده‌اند:
1- از مثال‌هاي عيني براي نشان دادن پديده‌هاي انتزاعي استفاده مي‌شود.
2- همبستگي متني، مفهوم مهمي را در برمي‌گيرد. يك داستان را جدا از داستان‌هايي كه قبلاً نقل شده است نمي‌فهميم.
3- داستان‌هاي خبري يك معناي سطحي و يك معناي عميق دارند. عناصر گزارش ممكن است معناي آشكار و پنهان داشته باشند. عناصر ژرف اسطوره‌اي به وقايع سطحي معناي جديدي مي‌بخشند.
4- اين امكان وجود دارد كه برخي انواع گزارش‌ها را برحسب مضامين اصلي، الگوها و نوع آن‌ها شناسايي كرد.
5- براي بيان شباهت‌ها و روابط ميان رويدادها، تجارب و موضوع‌هايي كه ظاهراً چندان ربطي به هم ندارند، ‌از استعاره استفاده مي‌شود. (مهدي‌زاده، 1380، ص 21)
براي بهتر مشخص شدن الگوي «رو» و «اشلي» مي‌توان به تحليل‌هايي كه در خصوص پوشش خبري جنگ امريكا عليه افغانستان اشاره كرد. Knightly Philip درخصوص پوشش رسانه‌اي رويداد حملات تروريستي به امريكا و حملات نظامي به افغانستان در رسانه‌هاي غربي مي‌گويد: اين پوشش خبري از يك الگوي قابل پيش‌بيني تبعيت مي‌كند؛ اين الگو شامل چهار مرحله است.
مرحله اول: پوشش بحران: در اين مرحله پوشش خبري رسانه‌ها بر روي آرايش نيروهاي نظامي متمركز مي‌شود. ستون پردازان و سرمقاله نويس‌هاي مطبوعات خواستار شروع جنگ مي‌شوند.
مرحله دوم: ديوسازي از رهبران دشمن است: در جنگ خليج فارس مقامات امريكايي صدام حسين را با هيتلر مقايسه كردند و او را منفور در نزد مردم خود و در دنياي عرب جلوه دادند.
مرحله سوم: ديوسازي از دشمن به عنوان افراد و اشخاص؛ در اين مرحله نه تنها از رهبر دشمن بلكه از مردم او نيز ديوسازي مي‌شود، مانند مرگ نوزادان كويتي توسط سربازان عراقي.
مرحله چهارم: فاجعه؛ در اين مرحله پوشش خبري رسانه‌ها بر روي نحوه آغاز و اجراي عمليات جنگي متمركز مي‌شود و با استفاده از تكنيك‌هاي خاص مديريت خبري سعي در حمايت از اقدامات به عمل آمده مي‌كنند. (حبيبي‌نيا، 1380، ص 18 الي 20)
تحليل پوشش‌هاي خبري مذكور نيز از نوع كيفي خواهد بود. به اين ترتيب كه مطالب يك جريان خبري به صورت كامل استخراج و پس از استخراج كامل دسته‌بندي مي‌شوند اين دسته‌بندي مي‌تواند نوع موضع‌گيري و چارچوب پوش خبري را مشخص و عيان سازد. اين عمل چون داراي سير تاريخي است، از اين بابت كه از چه زماني چه فعاليت‌هايي شروع شده است و سپس چه مراحل ديگري را طي كرده است كمك شاياني به شناخت موضوع مي‌كند. اما قابل توجه است كه الگوي ثابتي براي بررسي چارچوب در پوشش‌هاي خبري وجود ندارد (البته منظور روش‌شناسي نيست) و نيازمند به تخصص در حوزه خبري مربوطه و ابتكار در پژوهش مي‌باشد.

9ـ2. شگردهاي تبليغاتي در پوشش خبري
در عصر كنوني هر چند تمامي رسانه‌هاي خبري جهان ادعاي انعكاس عيني خبرها را دارند و در ظاهر معتقد به عدم دخل و تصرف در خبرها هستند ولي در باطن (خواسته يا ناخواسته) اكثر قريب به اتفاق رسانه‌هاي خبري درصدد تأثيرگذاري بر مخاطبان در قالب پوشش خبري عيني‌گرا هستند. با توجه به اينكه دانش تبليغات روز به روز پيشرفت مي‌كند، مخاطبان رسانه‌هاي همگاني توانايي تشخيص غيرعيني و تبليغي بودن خبرها را ندارند. به اين مفهوم كه مخاطبان تصور مي‌نمايند رسانه‌ها حقيقت صرف را براي آن‌ها بازنمايي مي‌كند در حالي كه رسانه‌هاي خبري با زيركي كامل مشغول تبليغات به نفع خود بر اذهان هستند.
بررسي پوشش خبري رسانه‌ها براي محققين مستلزم آگاهي و اشراف كامل به خبر و مقولات مرتبط با خبر و سپس آشنايي كامل با تكنيك‌هاي خبري است به اين منظور در اين قسمت اشاره‌اي مختصر به اين مقوله مي‌شود.
تكنيك‌هاي تبليغاتي خبري، شگردها و تمهيداتي است كه مي‌تواند «خود خبر با نحوه ارائه آن را به شكلي تغيير دهد كه بتواند در اطلاع گيرنده (مخاطب) واكنش پيش‌بيني شده و مطلوب خود ايجاد كند. (مهرداد، 1380، ص 178) تكنيك‌هاي تبليغاتي خبري را مي‌توان به دو دسته عمده تقسيم كرد:
الف) تكنيك‌هاي كلان تبليغات خبري،
ب) تكنيك‌هاي خرد تبليغات خبري.
تكنيك‌هاي كلان در تبليغات خبري، تكنيك‌هاي راهبردي و كلي هستند كه صرفاً در برنامه‌ريزي‌هاي تبليغاتي خبري كاربرد دارند و خود فراسيستمي براي تكنيك‌هاي خرد تبليغات خبري محسوب مي‌شوند و يا به عبارت ساده‌تر اين تكنيك‌ها هر يك متشكل از چند تكنيك خرد مي‌باشند. اما «تكنيك‌هاي خرد تبليغات خبري» دستورالعمل فعاليت‌هاي تبليغاتي براي كارگزاران و كارشناسان خبري است كه نوع تغيير و دستكاري خبرها و تبديل آن‌ها به تبليغات را نشان مي‌دهد. اين نوع تمهيدات تبليغاتي با توجه به نوع خبر و شرايط محيطي و اجتماعي خبر انتخاب و استفاده مي‌شود و قابليت بهره‌برداري ثابت و يكسان در تمامي خبرها و شرايط را ندارد لذا شمار اين تكنيك‌ها نسبت به تكنيك‌هاي كلان از شمار بيشتري برخوردار هستند.
توضيح تمامي تكنيك‌هاي تبليغاتي (سبيلان 1387) در پوشش خبري خود جزوه‌اي جداگانه را مي‌طلبد كه اين امر از حوصله اين گزارش تحقيقي خارج است لذا تنها براي آشنايي با شمول اين تكنيك‌ها مواردي از آن‌ها نام برده مي‌شود كه البته تعريف اين موارد در منابع اصلي جهت استفاده موجود است. نگارنده ]سبيلان[ در مطلبي با عنوان تبليغات در خبر هشت تكنيك كلان را مطرح كرده است كه عبارتند از:
1- تكنيك گزينش خبري،
2- تكنيك برجسته‌سازي يا تعيين دستور كار،
3- تكنيك پوشش خبري دوگانه،
4- تكنيك رويدادهاي كاذب،
5- تكنيك پخش مستقيم خبر،
6- تكنيك بار عاطفي كلمات،
7- تكنيك تحريف خبري،
8- تكنيك سانسور خبري (سبيلان A، 1381 ص 34ـ49 و سبيلان B، 1381) درخصوص تكنيك‌هاي خرد مي‌توان به اين موارد اشاره داشت:
1- بايكوت يا كتمان كردن اطلاعات و اخبار،
2- متهم كردن مخالفان و بزرگ كردن دوستان،
3- ارائه آمار ناقص،
4- برجستگي دادن به موارد كم اهميت،
5- تلفيق مطالب پراكنده و ارائه آن به صورت كل يكپارچه،
6- اتصال دو خبر واقعي براي ساختن يك خبر غيرواقعي،
7- ايجاد ترس و استفاده از كلمات هيجان‌انگيز،
8- پرت كردن حواس مخاطب از مطلب اصلي و پرداختن به مطلب فرعي و خارج از موضوع،
9- تعميم ناروا،
10- ساده كردن بيش از حد مسائل پيچيده،
11- تعديل،
12- جعل خبر،
13- استفاده از انديشه‌هاي قالبي به عنوان حجت و دليل قاطع،
14- تحريف در اثر تفسير غيرواقعي،
15- عدم مشخص بودن اصل مطلب و خبر از تفسير،
16- ارائه منفك پيام بدون در نظر گرفتن و بازگو كردن عواملي كه به آن بستگي دارند،
17- پاره حقيقت‌گويي،
18- تغيير معناي كلمات در هنگام ترجمه،
19- استفاده از منابع موثق و نامشخص،
20- اختفاي منبع اصلي غيرموثق در پشت يك منبع خبري موثق،
21- نفي براي اثبات،
22- مستند بودن جزئي از پيام،
23- استفاده از كلمات استعاره، مجاز با كلماتي كه ضمير مشخص ندارند،
24- قسمتي از حقايق را جمع‌بندي كردن و به عنوان واقعيت كامل ارائه كردن،
25- ارائه حقايق زماني كه تلويحاً موجب سوء تعبير مي‌گردد،
26- تأكيد روي اخبار بد،
27- ارائه نظر به عنوان حقيقت،
28- تجاهل عمدي،
29- گزينش اطلاعات و اخبار در جهت خاص،
30- انتقال تصوير،
31- يك گام جلوتر از جعل،
32- مبهم ساختن قضيه روشن،
33- طبقه‌بندي يايا،
34- استناد به ادعاهاي كذب،
35- ايجاد شك در ذهن مخاطب (سبيلان A، 1378 ص 15ـ14 و سبيلان B، 1378، ص 84ـ79).
محمد سلطاني فر و شهناز هاشمي در كتاب «پوشش خبري» به موارد ديگر از اين تكنيك‌ها اشاره داشته كه موارد متمايز از تكنيك‌هاي مذكور عبارتند از:
1- سابقه نويسي،
2- اطلاعات سري،
3- نشت هدايت شونده،
4- ماساژ پيام،
5- دستچين كردن،
6- زمان‌بندي،
7- قطره‌چكاني،
8- موجي،
9- تبخير،
10- بازگشتي،
11- سانسور،
12- نشان دادن سانسور به شكل غيرمستقيم،
13- ساختن يك يا چند دشمن فرعي،
14- تقابل،
15- جنجال‌آفريني،
16- واكنش زنجيره‌اي،
17- استفاده از نخبگان برجسته در رسانه‌ها و نخبه‌سازي،
18- تاكتيك منبع نقاب‌دار،
19- اقدام از مجاري دوگانه،
20- احترام،‌ علاقه و توجه به منبع و موضوع پيام،
21- خودافشاگري پيام‌دهنده،
22- تظاهر به بي‌طرفي،
23- اعلام اخبار دروغ و كشف آن توسط خود منبع،
24- خشونت مطبوعاتي،
25- تغيير معنا يا معناي مجازي،
26- تكرار و تأكيد پيام،
27- محك زدن،
28- فوريت بخشيدن ساختگي به خبر،
29- پيشگويي‌هاي مغرضانه،
30- عدم استفاده تعمدي از اشارات دستور زبان،
31- استفاده از شيوه طنز و فكاهي و كاريكاتور،
32- استفاده از اصل همفكري،
33- تاكتيك خارج از متن،
34- خبر همراه با ديدگاه،
35- ارسال تأثيرگذار پيام با عكس حتي كامل‌تر از متن،
36- ترور تصوير،
37- القاء پيام مورد نظر با استفاده از عكس بدون ارتباط با سوژه اصلي خبر،
38- پخش كامل اخبار بدون هيچ گونه دخل و تصرف،
39- قاطعيت بيان در ارائه اخبار،
40- دسترسي،
41- نياز به دانستن،
42- نياز به ندانستن،
43- پيش دستي كردن،
44- ضد تبليغات،
45- استفاده از عاطفه گيرندگان پيام،
46- نقش تفويض منزلت،
47- انحصار،
48- اثر تلقيح (سلطاني‌فر ـ هاشمي، 1382).
در پژوهشي كه در سال 1378 توسط نگارنده با عنوان «جعل و تحريف در رسانه‌هاي بيگانه» (31/2/76 الي 31/2/76) انجام شده است، شگردهاي تبليغاتي راديوهاي بيگانه فارسي زبان آمريكا، بي‌بي‌سي،‌ اسرائيل، فرانسه، كلن و مسكو انجام شده استخراج شده است كه به طور كلي مهم‌ترين تكنيك‌هاي تبليغاتي آن به شرح جدول ذيل است:


مهم‌ترين تكنيك‌هاي تبليغي به كار رفته در راديوهاي فارسي زبان بيگانه
رديف
تكنيك تبليغي
فراواني
درصد
1
ارائه نظر به عنوان حقيقت
54
25%
2
برچسب زدن و متهم كردن مخالفان و رقيبان
32
15%
3
تحريف در اثر تفسير غيرواقعي
15
7%
4
استفاده از منابع غيرموثق و نامشخص
11
5%
5
قسمتي از حقايق را جمع‌بندي كردن و به عنوان حقيقت كامل ارائه كردن
8
4%

در كل مطالب موجود در بولتن‌هاي راديوهاي بيگانه (تهيه شده توسط صدا و سيما) 60% مطالب يا به عبارت ديگر 217 مطلب داراي تكنيك‌هاي تبليغي بوده است كه جمعاً 29 تكنيك مورد استفاده قرار گرفته است و به اين ترتيب مي‌توان نتيجه گرفت كه راديوهاي فارسي زبان بيگانه در انعكاس و پوشش خبرها، عينيت گرايي را رعايت نكرده‌اند و بيشتر درصدد تبليغ بوده‌اند. (سبيلان A، 1378، ص 40ـ39).


نتيجه‌گيري
در عصر مدرنيسم افرادي همچون ژان لويي سروان شرايبر معتقدند «رويدادي كه گزارش آن توسط رسانه‌هاي همگاني منتشر يا پخش نشود مثل آن است كه اصلاً روي نداده است» و در عصر مابعد آن يعني پست مدرنيست‌ها افرادي مانند ژان بودريار معتقدند رسانه‌هاي همگاني به واسطه وانمايي Simulation حتي به خلق رخدادها به جاي بازنمايي Representation  آن‌ها مي‌پردازند. مطالب مذكور مؤيد تأثير بلاانكار رسانه‌هاي خبري بر رويدادها و شناخت شهروندان از رويدادها است. اين عمل بازنمايي وقايع و رخدادها به پوشش خبري تعبير مي‌شود.
پوشش خبري، فراگرد بازنمايي وقايع و رخدادها از طريق وسايل ارتباطي است. در اين تعريف چند واژه كليدي وجود دارد. اولين عبارت بازنمايي Representation است. پيتر دالگران درخصوص اين عبارت مي‌گويد: بعد بازنمايي توجه ما را به توليدات رسانه‌اي جلب مي‌كند. اين بعد مشمول زمينه‌هاي ذيل مي‌گردد. مطالبي كه رسانه‌ها عرصه مي‌كنند، نحوه انعكاس موضوعات، انواع گفتمان‌هاي مطرح و ماهيت مباحث و مناظرات ارائه شده، بازنمايي به ابعاد اطلاعاتي توليدات رسانه‌اي، از جمله ابعاد نمادين و بديع آثار بازنمايي است. بازنمايي در گستره عمومي به پرسش‌هايي اساسي نظير اينكه «چه مطلبي» بايد براي انعكاس انتخاب شوند و «چگونه» به مخاطبان عرضه گردند اشاره دارد. بنابراين بازنمايي متمايز از انعكاس محض واقعيات است، حال هر چقدر رسانه‌ها و خبرنگاران معتقد به اخلاق حرفه‌اي و عينيت گرايي باشند، بازنمايي‌ها به واقعيات نزديك‌تر و هر چقدر به اين موضوعات بي‌علاقه يا ناآگاه باشند بازنمايي‌ها از واقعيات دورتر خواهند بود.
وقايع و رخدادها دومين ركن در تعريف پوشش خبري هستند. رخدادها اتفاقاتي هستند كه در زمان كنوني به وقوع مي‌پيوندند و بيشتر حالت خبري دارند، اما وقايع موضوعاتي هستند كه از قبل وجود داشته‌اند و منوط به شرايط كنوني زمان نيستند و در پوشش خبري رخدادها در مركز خبر و وقايع در حواشي و بك‌گراند (پس زمينه) قرار مي‌گيرند.
سومين ركن در تعريف پوشش خبري وسايل ارتباطي است. پوشش خبري مختص وسايل ارتباط جمعي نيست. وسايل ارتباط جمعي، رسانه‌هاي مطبوعات، راديو و تلويزيون است كه مستقيماً با مخاطبان و شهروندان در تماس هستند و باعث تأثيرگذاري مستقيم بر مخاطبان مي‌شوند. اما شمول معنايي وسايل ارتباطي فراتر از رسانه‌هاي مذكور بوده و خبرگزار‌ها و شبكه‌هاي اطلاعاتي را نيز در بر مي‌گيرد. اين دسته دوم از وسايل ارتباطي، ارتباط مستقيم با مخاطبان انبوه و بالطبع تأثيرگذاري مستقيم بر اجتماع را نيز ندارند.
براي بهتر روشن شدن ابعاد پوشش خبري توجه به چند نكته ضروري است. اول اينكه تفاوت زيادي بين پوشش يك جريان خاص خبري و كليه خبرها است. در جريانات خبري يك رويداد خاص واكاوي مي‌شود و تقريباً از روش‌هاي كيفي براي تحليل استفاده مي‌شود اما در تحليل كليه خبرها از روش‌هاي كمي البته در مقياس‌هاي كلان سود برده مي‌شود.
دومين نكته تفاوت رسانه‌هاي همگاني با خبرگزاري‌ها و سايت‌هاي اينترنتي است،‌ در پوشش رسانه‌اي، ‌اخبار به طور حتم به جامعه منتقل مي‌شود (تأثير كم يا زياد) اما مطالب موجود در خبرگزاري‌ها و سايت‌هاي اينترنتي خبري،‌ لزوماً در سطح جامعه انعكاس نمي‌يابند و احتمال اينكه خبري در اين منابع باشد اما جامعه متوجه آن‌ها نشود خيلي زياد است. نكته سوم عوامل درون سازماني و برون سازماني بي‌شمار مؤثر بر پوشش‌هاي خبري است. كه مي‌بايد در تحليل مدنظر قرار گيرند و تصوير خود پنداشته و يكساني از بازنمايي‌ها ارائه نشود.
براي تحليل پوشش‌هاي خبري از روش‌هاي متفاوتي با توجه به نوع خبر، نوع رسانه، ‌مخاطبان رسانه، ايدئولوژي حاكم بر رسانه و آن كشور، رقبا و تحولات جهاني استفاده مي‌شود. اين روش‌ها گاهاً توسط محققين در پژوهش‌هاي سابق نيز استفاده شده‌اند و مي‌توان از آن در تحليل‌ها سود برد و در بعضي مواقع نيز به علت برخورد حرفه‌اي و زيركانه رسانه‌هاي همگاني در پوشش اخبار نياز به ابداع طرح‌هاي جديد در تحليل‌ها خواهد بود و ديگر نمي‌توان از روش‌هاي گذشته استفاده كرد. روش‌هاي تحليل پوشش‌هاي خبري در اين گزارش تحقيقي به شرح ذيل است:
مرسوم‌ترين روش تحليل پوشش خبري استفاده از روش كمي يا همان حجم و ميزان اخبار است. در اين روش مطالب رسانه‌ها (يا خبرگزاري‌ها و شبكه‌هاي اطلاعاتي) به فراخور نوع پژوهش به موضوعات محل رويداد، خبرسازان، ارزش‌هاي خبري، عناصر خبري،‌ مثبت و منفي بودن، سبك مطلب، محتواي مطلب و غيره تقسيم مي‌شود و سپس با توجه به مقوله‌هاي استخراج شده، مطالب به صورت كمي تجزيه و تحليل مي‌شوند.
شيوه ديگر نوع برنامه‌هاي خبري در پوشش وقايع و رويدادها است. اكثر محققين ميزان مطالب اختصاص يافته به يك موضوع خبري را براي مقايسه بين رسانه‌ها كافي مي‌دانند در صورتي كه در اكثر مواقع چهار برنامه خبري، 1. اخبار محض، 2. اخبار تحليلي، 3.تحليل و تفسير، 4. اظهارنظر وجود دارد كه اين امر نوع نگرش به خبر و همچنين ميزان انعطاف مطالب جهت اعمال نظر رسانه را مي‌رساند و معاني و تأثيرات متفاوتي بر رويداد و مخاطبان مي‌گذارد.
سومين شيوه بررسي رويكرد گزارش‌ها در پوشش خبري است. كمتر واقعه‌اي ارتجالي و تصادفي و بدون پيامد رخ مي‌دهد لذا براي هر واقعه‌اي 1. علت، 2. واقعه، 3. پيامدها و 4. اظهارنظرات وجود دارد كه بررسي هر يك از اين موضوعات در پوشش خبري بيان كننده نوع موضع‌گيري رسانه‌ها است البته بايد توجه داشت كه در صورت عدم بي‌طرفي و عينيت در پوشش خبري، انواع پيامدها و علت‌ها نيز بايد در پوشش خبري لحاظ گردند.
امروزه در پوشش خبري تنها از اخبار استفاده نمي‌شود بلكه در رسانه‌هاي همچون مطبوعات، علاوه بر اصل خبر، تحليل و تفسير، سرمقاله، يادداشت، مقاله، عكس، كاريكاتور، مصاحبه،‌ تلفن‌هاي مردمي، اظهارات مسئولين و غيره نيز مشاهده مي‌شود كه در يك جريان خبري، تحليل جميع اين موارد معنادار خواهد بود و بررسي تك تك آن‌ها به صورت مجزا فاقد معنا خواهد شد.
پنجمين شيوه تحليل پوشش خبري بررسي عينيت خبري است. براي اين امر چند روش وجود دارد. در مرحله اول ارسال اخبار براي صاحبان آن و بررسي تغييرات ايجاد شده در خبر، ‌دوم مقايسه اخبار پخش شده با اخبار اصلي در خبرگزار‌ي‌ها يا سايت اصلي، سوم مقايسه يك خبر واحد در چندين رسانه و در نهايت استفاده از تكنيك‌هاي تبليغي و ضد و نقض‌هاي ساختاري در خبرها خواهد بود.
ششمين شيوه نحوه بازنمايي ظاهري همچون چينش خبري، اخبار پس و پيش خبر اصلي، فضاي اختصاص يافته (يا زمان) به نسبت ديگر خبرها، ميزان حشو خبري ]و توضيحاتي كه براي فهم خبر لازم است[، تنظيم و پردازش خبر از مواردي است كه در تحليل، جايگاه خبر را به خوبي مي‌تواند نشان دهد و گاهاً عدم توجه به اين موارد، اعتبار پژوهش را زير سؤال مي‌برد.
روش ديگر بررسي وقايع مرتبط با خبر اصلي است. در خيلي مواقع، مطالب مرتبط و البته در ظاهر غيرمرتبط معناي رخدادها و وقايع را مي‌سازند و بدون آن‌ها و به صورت منفرد، رويدادها معناي ديگري خواهند داشت. به اين منظور در تحليل پوشش جريانات خبري مي‌بايد علاوه بر مطالب خبري و در ظاهر مرتبط، اخبار و مطالب كمتر مرتبط يا در يك راستا را نيز بررسي كرد كه اين امر علاوه بر دانش رسانه‌اي، دانش تخصصي آن حوزه خبري را نيز مي‌طلبد.
تعيين چارچوب روش بعدي است. در اين روش رسانه‌ها با استفاده از يك چارچوب خاص كه مي‌تواند يك عبارت همچون «عمليات آزادسازي عراق» و يا چارچوبي از قبل تهيه شده، كليه خبرها را در آن قالب شكل داد و مخاطب توان تفكر خارج از آن چارچوب ساختگي رسانه‌ها در مورد رويدادها را نخواهد داشت كه با كشف چارچوب مي‌توان به تحليل آن پرداخت.
استفاده از شگردهاي تبليغاتي در پوشش خبري از ديگر شيوه‌هاي تحليل خبري است. تحليل‌گر پس از مطالعات مقدماتي مي‌تواند تكنيك‌هاي تبليغات خبري نزديك به موضوع را تعريف كرده و آن تكنيك‌ها را از خبرها استخراج و نتيجه‌گيري نمايد. با توجه به تعدد اين تكنيك‌ها و خلاقيت در استفاده آن‌ها، مهارت و دانش زياد در اين عرصه ضروري بوده و استفاده از پژوهشگران مبتدي فاقد ثمر خواهد بود.
در نهايت خاطرنشان مي‌شود به علت انعطاف‌پذيري بي‌نهايت خبر، شيوه‌هاي تحليل محدود به موارد ذكر شده در اين گزارش تحقيقي نيست و مي‌توان با توجه به خبرها و شرايط پيش گفته، شيوه‌هاي جديدي را خلق و مورد بهره‌برداري قرار داد.

فهرست منابع:
ـ ابوترابيان، حسين ( 1379) پوشش خبري (جزوه درسي) مقطع كارشناسي ارشد رشته علوم ارتباطات اجتماعي، دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي،
ـ انتمن، ربرت ام.(1372) شكل‌گيري پوشش اخبار بين‌المللي امريكا؛ تضادها در نقل اخبار سانحه هواپيماي كره و ايران، فصلنامه پژوهش و سنجش، سال اول، شماره اول
ـ بگديكيان بن اچ.(1374) انحصار رسانه‌ها، ترجمه داود حيدري، انتشارات رسانه
ـ تيرل رابرت.(1371) ژورناليسم تلويزيوني، ترجمه مهدي رحيميان، انتشارات سروش
ـ چاودهري،‌ انجوگراور.(1381) تحليل محتواي مقايسه‌اي اخبار منفي در روزنامه‌هاي غرب و جهان سومي؛ ترجمه مهدخت بروجردي علوي، فصلنامه رسانه، سال سيزدهم، شماره دوم، شماره مسلسل 50
ـ حبيبي نيا، اميد.(1380) بررسي مقايسه‌اي پوشش رسانه‌اي تروريسم و جنگ،‌ (رويدادهاي امريكا و افغانستان)، انتشارات اداره كل پژوهش معاونت سياسي صدا و سيما
ـ حسن‌زاده، محمدرضا.(1381) پوشش خبري وقايع 11 سپتامبر و پس از آن در رسانه‌هاي غرب «دانشكده ژورناليسم دانشگاه كلمبيا»، انتشارات اداره كل پژوهش معاونت سياسي صداوسيما
ـ دالگران پيتر (1380) تلويزيون در گستره عمومي، ترجمه مهدي شفقتي، انتشارات سروش
ـ راما پراساد يوتيكا (1381) رسانه و شورش، پژوهشكده مطالعات راهبردي
ـ ساروخاني، باقر.(1371) جامعه‌شناس ارتباطات، انتشارات اطلاعات، چاپ دوم
ـ سبيلان اردستاني، حسن A،(1378) جعل و تحريف خبر در راديوهاي بيگانه،‌ انتشارات اداره كل پژوهش معاونت سياسي صداوسيما
ـ سبيلان اردستاني، حسن B،(1378) تحريف و شيوه‌هاي آن، فصلنامه هنر هشتم، سال چهارم، بهار و تابستان 1378، شماره پياپي 13 و 14،
ـ سبيلان اردستاني، حسن.(1379) سازوكارهاي افزايش تأثير خبر، اداره كل پژوهش معاونت سياسي صداو سيما،
ـ سبيلان اردستاني، حسن A،(1381)‌ تبليغات در خبر، اداره كل پژوهش معاونت سياسي صدا و سيما،
ـ سبيلان اردستاني، حسن B،(1381) تبليغات در خبر، فصلنامه پژوهش و سنجش زمستان، شماره مسلسل 32،
ـ سبيلان اردستاني، حسن.(1382) جنگ رواني در اشغال عراق، اداره كل پژوهش معاونت سياسي صداوسيما
ـ سبيلان اردستاني، حسن (1387)‌ تبليغات سياسي (با رويكرد به فنون تبليغات)، انتشارات نشر مهربان
ـ سلطاني‌فر محمد، هاشمي شهناز(‌1382) پوشش خبري، انتشارات سيماي شرق
ـ شرايبر ژان لويي سروان (1371) نيروي پيام، ترجمه سروش حبيبي، چاپ دوم
ـ شكرخواه، يونس (1374) خبر، انتشارات رسانه
ـ فرقاني، مهدي (1380) ميزگرد علمي خبر در رسانه، فصلنامه پژوهش و سنجش سال هشتم، پاييز، شماره 27
ـ معتمدنژاد، كاظم (1356) روش تحقيق در محتواي مطبوعات، ‌دانشكده علوم ارتباطات اجتماعي تهران
ـ مهرداد، هرمز (1380) مقدمه‌اي بر نظريات و مفاهيم ارتباط جمعي، انتشارات فاران
ـ نقيب‌السادات، سيدرضا (1375) روزنامه‌نگاري عيني، موافقان و مخالفان، فصلنامه رسانه، سال هفتم، شماره 2، تابستان، شماره مسلسل 26

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر