Media Studies علوم ارتباطات و رسانه ها

چهارشنبه، آذر ۱۷، ۱۳۸۹

گزارشگر و فن گزارشگری

در ميان فنون و حرفه هاي رسانه اي – به ويژه راديو گزارشگري از دشوارترين و فني ترين حرفه هاست . 
خبر نويسي ، خبر نگاري ، برنامه نويسي و … هر يك دشواريهايي دارد و مهارتهايي طلب مي كند . اما گزارشگري ، آميزه اي از همه فنون رسانه اي است . 
گزارشگر بايد چون خبر نويس ، حساسيت ها ، اهميت ها ، اثرگذاري ها و ارزش هاي خبر را بشناسد . بايد مانند خبرنگار بداند خبر را بايد از كدام نهانگاه ، نزد چه كسي و چگونه بيرون بكشد و سپس با چه بيان و شيوه اي آن را به مخاطب تحويل بدهد . 
نيز بايد چون برنامه نويس ، ارزش واژه ها را بشناسد ، جمله پردازي بداند ، مسير تحقيق را بشناسد و بداند از اين مجموع چگونه مي توان متني خواندني ، شنيدني و ديدني ساخت . 
گزارشگري حرفه اي دشوار است ، نه فقط از نظر علم و اطلاع – كه براي اين كار شرطي اساسي و حتمي به حساب مي آيد ، كه حتي از نظر جسماني ، بنا براين گزارشگر بايد ويژگيهايي داشته باشد كه عبارتند از : 
1- آمادگي : 
نه خبر مي تواند براي ورود و حضور گزارشگر صبر كند و موضوعهاي خبري جذاب و قابل گزارشگري .
گزارشگر بايد منشاء، خبري داشته باشد يا منشاء، جذابيت ، يعني ممكن است موضوعي بدون داشتن زمينه خبري ، براي تهيه گزارش مطلوب باشد . همانند يك آتشفشان ، گزارشگر بايد هميشه آماده ورود به صحنه كار و تلاش باشد . 
گزارشگر بايد از لحاظ بدني آماده رويارويي با شرايط سخت باشد ، كار كردن در يك منطقه زلزلهزده ، انتظار كشيدن هاي طولاني در سرما و گرما ، به سر بردن در موقعيتهاي دشوار ، سر زدن در چند محل در يك روز براي پيگيري كار گزارش و … ، بدن سالم و در حد خود ورزيده اي را طلب مي كند . ناتواني گزارشگر از به عهده گرفتن وظايف گزارشگري ، براي رسانه قابل پذيرش نيست . گزارشگر بايد آن قدر آمادگي عقلي داشته باشد كه پديده اي او را غافلگير نكند ، بايد بداند پرسش هاي خود را كجا مطرح كند تا پاسخ بگيرد و اين خود توانايي هاي ذهني بالايي را طلب مي كند . 

2-به روز بودن : 
گزارشگر بايد هميشه از رويدادها و تحولات اطرافش آگاه باشد . بايد بيش از مردم عادي فيلم و نمايش ببيند ، كتاب بخواند ، روزنامه مطالعه كند و …. گزارشگر بايد بسيار بنويسد ، البته نه فقط به هدف پخش شدن . 
زياد خواندن ، در جريان رويدادها بودن و زياد نوشتن ، گزارشگر را آماده مي كند تا در تهيه گزارش موفق تر عمل كند . تازگي و به روز بودن در ذات اين حرفه است و شرط اوليه آن به حساب مي آيد گزارشگر و روزنامه نگار بايد به روز باشد و به روز بماند . 
اما چگونه مي توان به روز بود ؟ 
به روز بودن به معناي آگاهي از روابط دنيايي ، مناطق بحراني جهان ، خبر سازان و گرايش هاي عمده سياسي ، اجتماعي ، فرهنگي و هنري است . گزارشگري حرفه توقف نيست ، هر حادثه ، هر خبر و هر گزارش ماجرايي تازه است . يعني بافت ، زمينه ، عوامل و آثار آن متفاوت با حادثه ها ، خبرها و گزارش هاي پيشيني است . در نتيجه شيوه برخورد و پرداخت نويسي را طلب مي كند . 
3-شهامت و خطر پذيري :
گزارشگري حرفه اي دشوار است . گزارشگر بايد با پديده هايي درگير شود كه حدي از غير عادي بودن ، شرط اصلي آنهاست . در بيشتر موارد در ذات غير عادي بودن ، خطر هم نهفته است . 
گزارش درباره يك سوء استفاده ، گزارش از فعاليت قاچاقچيان ، گزارش از كارگاه هاي توليد پوشاك با نشان و مارك هاي معروف اروپايي ، تهيه گزارش از كساني كه از اعتماد مردم سود مي برند و … به يك اعتبار ، استقبال از ماجرا و برخورد است . كاري كه مردم عادي از ورود به آن پرهيز ميكنند . حضور در متن و حاشيه جنگ ها و درگيري ها ، بلاياي طبيعي ( زلزله و گرد باد و سيل و آتشفشان و … ) .
غير از اين ، همين كه كسي كاغذ و قلم ، يا ضبط صوت و دوربين در دست بگيرد و به ميان مردم برود ، حدي از شهامت و آمادگي را طلب مي كند . 
4- تسلط بر زبان و ادبيات :
گزارشگري از جنبه هاي مختلف با ادبيات تفاوت دارد . اما هر چه در ادبيات قوي دست تر باشيم ، موفق تر خواهيم بود . گزارشگر بايد آن چه را مي بيند ، كشف مي كند و به دست مي آورد ، با زباني گيرا و جذاب با مخاطب در ميان گذارد ، هر قدر ذهن او از واژه ها ،تعبير ها ، تركيب ها و نكته هاي ادبي سرشار تر باشد اين انتقال به شكلي روان تر و جذاب تر عملي خواهد شد . 
شايد درست باشد كه ادعا كنيم مخاطبان هم اديب نيستند . اما اين را هم بايد بپذيريم كه همه مخاطبان به آساني مهارت ادبي را از ناشيگري تميز مي دهند . 
در راديو كه گزارشگر مستقيماً با مردم سخن مي گويد ، تسلط به سطحي از ادبيات كه درست و زيبا سخن گفتن را تأمين كند ، ضروري است . 
5- آشنايي با وسايل و ابزار فني :
گزارشگر بايد با كار انواع وسايل و تجهيزاتي كه به آن نياز دارد ، آشنا باشد مثلاً براي گزارشگر راديو ، كار كردن با دستگاه ناگرا و ضبط صدا با كيفيت خوب و مناسب لازم و ضروري است . 
6- دغدغه هاي انساني :
گزارشگري بدون جنبه هاي حسي ، اعتقادي و مردم گرايانه جاذبه چنداني ندارد . گزارشگري چيزي غير از اين نيست كه انساني در دل مشغولي هاي انساني ديگر باشد و اين دغدغه ها را با انسان هاي ديگر در ميان گذارد . 
كساني كه گزارشگري را حرفه اي صرف
اً مهارت مدار و قانونمند مي شمارند ، در اشتباهند . بهترين كارهاي گزارشگري يك گزارشگر ، كا رهايي است كه با موفقيت در خدمت روابط ظريف انساني قرار گرفته اند . 
در اصل كنش ها و جذابيت هاي در همين نكته نهفته است .



ادامه دارد......

عکاسی رنگی یا سیاه و سفید؟



گفتاری از افشین شاهرودی

شما خواب‌های سیاه و سفید می‌بینید یا خواب‌های رنگی؟ چه کسی می‌تواند با صراحت بگوید که رویاهای رنگی قشنگ‌تر از رویاهای سیاه و سفیدند یا برعکس؟ چه کسی می‌تواند با دیدن عکس‌های سیاه و سفید قدیمی خانوادگی به گذشته‌های دور سفر نکند و لحظاتی را در دنیای بی‌رنگ آن عکس‌ها با خاطرات همان آدم‌های آشنا زندگی نکند؟  در گذر از آن سال‌ها، اکنون مدت‌هاست که دنیای رنگی تولد کودکانمان را تنها در قالبی رنگی بر دل آلبوم عکس‌ها ثبت می‌کنیم تا برای فردا روزشان خاطره‌ای از روزهای رنگارنگ کودکی بماند. به حق می‌توان اقرار کرد تمام  این رنگ‌ها و بی‌رنگی‌هاست که لحظات زندگی را بر دل تاریخ ثبت می‌کنند؛ هرکدام با ظرافت‌ها و قابلیت‌های خود راوی این قصه‌گویی به روایت تصویر است.
 سیاه، سفید، خاکستری، قرمز، آبی و... موضوع گفتاری از افشین شاهرودی، از عکاسان به‌نام و برجسته کشور و مدیر مسئول فصلنامه «عکاسی خلاق» است. از چشم هنرمند هرکدام از عکس‌های رنگی و سیاه و سفید جایگاه و کارآیی خاص خود را در هنر عکاسی دارد. 
***
در ادامه متن کامل دیدگاه‌های افشین شاهرودی، درباره عکاسی رنگی و سیاه و سفید از نظرتان می‌گذرد:
در مورد عکاسی رنگی وسیاه و سفید صحبت های مختلفی شده است و اکثرا هم به جنبه های تکنیکی کار توجه می‌کنند اما من بدم نمی آید اشاره ای بکنم به گفته معروفی از ادوارد وستون؛ او می گوید، خیلی ها تصور می کنند که عکاسی رنگی و سیاه و سفید جای هم را می توانند بگیرند، ولی عکاسی رنگی و سیاه و سفید دو مقوله متفاوت هستند، برای تامین دو هدف مختلف. با همین تعریف می‌توان متوجه شد که این دو مقوله به هیچ وجه قابل قیاس نیستند، نه رنگ می تواند جای عکاسی سیاه و سفید را بگیرد، نه تونالیته های سیاه و سفید می تواند جانشین رنگ شود.
خیلی وقت ها عکسی را به صورت رنگی می گیریم، آن را سیاه و سفید می کنیم، می بینیم که بهتر می شود، یا بالعکس آن‌را سیاه و سفید می کنیم، می بینیم عکس بدتر می شود و اصلا بی معنا می شود. رنگ عنصری است که باید بخشی جدا نشدنی از یک اثر باشد.
عکس رنگی عکسی است که شما نتوانید رنگ را از آن حذف کنید؛ یا عکس سیاه و سفید، عکسی است که اگر قرار باشد رنگ به آن اضافه شود، خراب شود. شما به کارهای انسل آدامز توجه داشته باشید. او زیباترین عکس های ممکن را از طبیعت گرفته و اوج و شکوه و اقتدار طبیعت را به بهترین شکل ممکن در مقابل چشم ما قرار می دهد، ولی همه این عکس ها سیاه و سفید هستند. آدامز وقتی در اواخر عمرش تعدادی عکس های رنگی از طبیعت گرفت، عکس های بدی بودند، چون تمام عمر با ذهن سیاه و سفید به طبیعت نگاه کرده بود. می توان گفت کارهای انسل آدامز تا به امروز زیباترین کارهایی است که از طبیعت گرفته شده است. تصور رنگی بودن این عکس ها، آن ها را کاملا نابود می کند. شما در این عکس ها، حس رنگ را در تمام تونالیته های خاکستری می بینید.
در این عکس، با آسمان سیاه، برف های سنگین روی کوه و صخره های پر ابهت، کدام آبی آسمانی می تواند شکوه این آسمان سیاه را القاء بکند؟ آن اقتدار، اوج، قدرت و صلابت طبیعت فقط در عکس های انسل آدامز با تونالیته های خاکستری است که خودش را نشان می دهد. خیلی جرات می خواهد که یک عکاس، عکس گل را با تونالیته های سیاه و سفید با این لطافت و زیبایی بتواند القاء کند. به نظر من، این عکس اگر رنگی بود، به کلی نابود می شد و به حد ساده ترین و معمولی ترین عکسی می رسید که هر فردی می توانست از یک گل بگیرد. ولی هنرمندی انسل آدامز در این است که این زیبایی و لطف و لطافت را در تونالیته های سیاه و سفید می بیند.
مجموعه ای است تحت عنوان خواستگاری ژاپنی. در ژاپن سنتی وجود دارد که دخترها و پسرهایی که به سن ازدواج می رسند، به استودیوی یک عکاس حرفه ای مراجعه می کنند، با آرایش ها، لباس ها، صحنه ها و دکورهای مختلف عکس می گیرند، این عکس ها را به صورت یک آلبوم درست می کنند و آلبوم را به فامیل می دهند. فامیل ها این آلبوم ها را به کسانی که پسر دارند، نشان می دهند و یا بالعکس، آلبوم پسرها را به دخترها نشان می دهند و به این طریق خواستگاری می کنند. این مراسم «اومیای» نام دارد. جذابیت رنگ در ماهیت چنین کاری می تواند نتیجه موفقیت آمیزی داشته باشد. چنین عکس هایی ماهیتا رنگی هستند. در اینجا جذابیت های لباس، دکوراسون و آرایش خیلی مهم است.
گاهی واقع گرایی صرف مد نظر ما است، در آن صورت شاید عکاسی رنگی به ما کمک کند، به خاطر این‌که رنگ بخشی از واقعیت است. موضوعی که رنگی عکاسی شود، واقعی تر به نظر می رسد. وقتی رنگ های مختلف به تونالیته های سیاه و سفید تبدیل می شوند، در حقیقت به نوعی واقعیت را تغییر داده ایم. در این‌جا برداشت های ذهنی عکاس مورد نظر است. در زمان جنگ دوم جهانی عکاسی سفید و سفید عمومیت بیشتری داشت و برای همین بیشتر استفاده می شد، یا در جنگ ویتنام، و حتی تا 20 یا 30 سال پیش، عکاسی رنگی این‌قدر عمومیت نداشت. به حادثه بم، آخرین فاجعه یا مصیبتی که در ایران داشتیم دقت کنید، عکس هایی که در آن‌جا داشتیم بیشتر رنگی بود. اگر بخواهیم به ماهیت موضوع هم نگاه بکنیم، مرگ و خون و درگیری، با رنگ بهتر می تواند منتقل شود.
عکاس هایی مثل وستون یا آدامز با دو رویکرد متفاوت به عکاسی از طبیعت پرداختند. آدامز، شکوه و اقتدار و صلابت و قدرت طبیعت را با فرم های سیاه و سفید و تونالیته های خاکستری نمایش داد و ادوارد وستون، لطافت و زیبایی و ظرافت هایی را که در طبیعت وجود دارد با عکاسی سیاه و سفید به نمایش کشید. البته شاید اگر الان این عکاس ها زنده بودند به گونه ای دیگر به طبیعت نگاه می کردند. در سطوح کاملا آماتوری، عکاسی رنگی رواج زیادی دارد ولی در سطوح حرفه ای است که پای انتخاب به وسط می آید؛ عکاس از میان رنگ و تونالیته های سیاه و سفید، به عنوان عاملی که می تواند در بیان تصویری عکس نقش داشته باشد، دست به انتخاب می زند.

خبرنویسی برای وب



ترجمه و تلخیص: امید جهانشاهی
سال 2000 تحقیقی انجام شده بود که مردم چگونه وب سایت‌ها را می‌بینند. نتیجه این بود که مردم عمدتاً اول، متون را می‌بینند و نه تصاویر و گرافیک‌ها، چیزی که منطقی هم به نظر می‌رسد. تحقیقات دیگری از جمله تحقیق یاکوب نیلسن (Jakob Nielsen) نیز نتایج این تحقیق را تایید کردند. این مساله نشان می‌دهد که با وجود همه قابلیت های موجود و ممکن در وب سایت ها، هنوز متن مهمترین چیز است. 
همانطور که می‌دانیم، پایه خبرنویسی و مبنای همه سبک های خبری «هرم وارونه» است، سبکی که در آن مهمترین قسمت خبر در ابتدا قرار می‌گیرد و مستلزم این است که خبرنگاران به سؤالات مشهور چه کسی، چه چیزی، کجا، چگونه، چه زمانی و چرا در خبر توجه کنند. در وب هم اصل همین است با کمی تفاوت که ریشه در خصوصیت وب دارد. 
تحقیقات نیلسن نشان داد که مخاطبان وب سایت‌ها مطالب را نمی خوانند بلکه اسکن می‌کنند. بنابراین برای خبرنویسی در وب نقاط ورود متعدد به خبر را به کار ببرید. تیتر، لید، تیتر فرعی می‌توانند به خوانندگان وب سایت‌ها این فرصت را بدهد که آنچه را می‌خواهند از خبر به دست بیاورند و در ذهن شان بماند. در وب شما باید نگارش استعاره ای و به اصطلاح زیبا را رها کنید و عصاره و اساس خبر را بگویید و جایی که لازم است و به خبر حس می‌دهد، برخی جزئیات را اضافه کنید.
نکته جالب این است که یکی از ترجیهات نیلسن برای نوشتن در وب، سبک هرم وارونه است. برای توضیح بیشتر چرایی این موضوع ساختار سبک هرم وارونه را مرور می‌کنیم و برخی ملاحظات را متذکر می‌شویم که شما باید در نوشتن برای وب لحاظ کنید.
تیتر
نوشتن تیتر یکی از مهارتهای اساسی خبرنگاران است اما اکثر آنها تسلط کافی در این زمینه ندارند. تیترها پیچیده اند چون کارکردهای متعددی در خبر دارند که باید در فضایی کوچک به عهده گیرند. تیترها باید توجه مخاطب را جلب کنند و به روشنی به مخاطب نشان دهند که در خبر چه خبر است. البته تنها تکرار لید نباشند.  
به اجمال و در یک نگاه کلی، خبر و تیترش را می‌توان در دو بخش خیلی مهم خلاصه کرد. اول این‌که چه چیزی جدید (new) است. این چه اطلاعاتی است که مخاطب قبلاً نداشته و حالا نیاز است که بداند؟ و دوم این‌که چه چیز خبر برای گفتن جالب است. این همان چیزی است که تیتر درست (accurate) را به تیتری بزرگ تبدیل می‌کند.
نکته جالب در مورد تیترنویسی و هر نوشته دیگری در وب، تضاد بامزه ای است که وجود دارد. در وب شما هر چقدر که فضا بخواهید در اختیار دارید. نه مثل اندازه صفحه کاغذی محدودیت دارد و نه مثل زمان بخش خبری تلویزیون فرصت محدود است، فضای مجازی هم‌چون کهکشانی در پیش روست. اما در عین حال، نویسنده وب باید بیش از دیگر رسانه ها ملاحظه فرصت و فضا را بکند چون مخاطب وب قرار نیست خیلی وقت بگذارد. مخاطب روزنامه می‌نشیند تا روزنامه ای که در دست دارد را بخواند اما مخاطب وب با یک کلیک دنیای پیش روی خود را عوض می‌کند. بر این اساس، تیتر خوب در وب اغلب به تیتری گفته می‌شود که از نظر اندازه کوچک تر از تیتری باشد که برای همان خبر در روزنامه استفاده می‌شود. 
لید
دومین مساله لید است. خوشبختانه در وب کمی آسانتر است چون در وب معمولاً توقع این است که صریح تر باشیم پس فضای کمتری برای بروز خلاقیت ادبی وجود دارد.
لید یک خبر باید بیش از هر چیز و پیش از هرچیز مهمترین قسمت خبر را ارائه دهد اما تفاوت کوچکی که در لیدنویسی برای وب و روزنامه وجود دارد این است که کاربران وب بی صبر و حوصله و دمدمی مزاج و بی ثبات هستند. آنها اگر بلافاصله مطلب مورد علاقه خود را پیدا نکنند جای دیگری را کلیک می‌کنند. خوانندگان وب عمدتاً به دنبال مطالب خاص هستند در حالی‌که خوانندگان روزنامه به دنبال تامل کردن و سبک سنگین کردن خبر هستند. بر همین اساس لید روزنامه می‌تواند غیر مستقیم باشد و آرام به اصل موضوع حرکت کند اما در وب این قابلیت و انعطاف وجود ندارد و لید باید کوتاه، کاملاً صریح و دقیقاً متناسب با اصل موضوع باشد.
اما به هرحال لید با هر انعطافی باید متناسب با موضوع خبر باشد. هر مطلبی در بدنه خبر باید موضوعی که در لید برجسته شده را پی گیری کند. خبرچیزی است که هم جدید باشد و هم جالب. اگر رویدادی یکی از این دو شرط را نداشته باشد، وزن لازم برای خبر شدن را نمی یابد.
آسان ترین راه برای این که یک خبر جالب باشد، حتی در خبرهای کوتاه و مبتنی بر اصل موضوع (to-the-point) وب، این است که به آن صدا (voice) بدهیم. صدایی که خبرنگار وب به خبرش می‌دهد صدای کسانی است که خبر را می‌سازند و نه صدای خود خبرنگار. اما در روزنامه این امتیاز برای خبرنگار هست تا با قلمش صدای متمایزی را وارد خبرکند. بر همین اساس، نقل قول ها جایگاهی کلیدی در خبرنویسی وب دارند. نقل قول‌های کسانی که خبر را ساخته اند. پاراگراف دوم و یا سوم باید نقل قولی باشد که فکت های خبری را با عبارتی احساسی و یا عبارتی مبتنی بر تجربه تایید می‌کند. نقل قول خوب در خبر مثل توپ صدا می‌کند. مستقیماً به لید مهر تایید می‌زند. خبر را جذاب می‌کند و خواننده را به صحت خبر مطمئن می‌سازد.
 نات گراف (Nut graph) و بدنه (Body)
نات گراف پاراگرافی از خبر است که می‌گوید چه خبر است که رویدادی خبر شده است. به عبارت دیگر چرا خبر مهم است. با تیتر و لید، خبر آغاز می‌شود. اولین نقل قول به خبر اهمیت می‌دهد. بعد نات گراف می‌آید و کارش این است که به مخاطب نشان بدهد چرا این یک خبر مهم است. این معمولاً چهارمین و یا پنجمین پاراگراف خبر است. از این نظر نیز تشابهات زیادی بین نوشتن برای وب و روزنامه وجود دارد با این تفاوت کوچک که نوشتن برای وب باید مستقیم تر و موجزتر از گزارش ها و خبرهای روزنامه باشد. این مهم در مورد نوشتن متن یا بدنه خبر هم صدق می‌کند. بدنه یا متن خبر سرشار از فکت ها و نقل قول هایی است که نشان می‌دهند رویداد توسط چه کسی، چرا و چگونه و ... اتفاق افتاده است و این فکت ها از برجسته ترین و موثرترین شروع می‌شود و به سمت کم اهمیت ترین فکت ها ادامه می‌یابد. دشواری نگارش برای وب این است که خبرنگار به دلایلی که پیشتر برشمردیم با مخاطبی بی حوصله روبروست و باید به درستی تصمیم بگیرد چه عباراتی را کوتاه کند و چه کلماتی را حذف کند. راز وب نویسی درست، کوتاه نویسی درست است. 

منبع : مرکز آموزشهای همشهری

خبر نگاري در راديو-تلويزيون


                                                                       
اكبر نصر اللهي                                                                                                                                  
هر روز ميلياردها رويداد در سراسر جهان اتفاق مي افتد كه براي مخاطبان امكان مشاهده
بي واسطه يا اطلاع از آنها به علت كثرت رويدادها،گستردگي جوامع،بعد مسافت و مشغله
بسيار زياد مردم در زندگي صنعتي و...ميسر نيست؛لذا مخاطبان فقط مي توانند از طريق
:
حلقه هاي واسط بين خود و وقايع كه خبر نگار هستند از وقايع مطلع شوند.بنابراين
د 1- خبر نگار حلقه واسط مردم و رسانه اند و مردم فقط مي توانند از طريق خبر نگاران
.
د (دوربين،قلم و زبان آنان)از وقايع دور و نزديك مطلع شوند
د 2- آنها همچنين چشم و گوش و نماينده مردم و ركن چهارم دموكراسي هستند و حضور
مسئولانه،صادقانه و به موقع آنان در منطقه رويداد و گزارش هر آنچه كه اتفاق افتاده است،نه
انچه خود دوست داشتند اتفاق بيفتد،مي تواند مردم را بي نياز از حضور بر سر حادثه و محل
.
وقوع رويدادها كند و به آنان در تصميم گيريها و تصميم سازي ها ياري رساند
د 3- خبر نگاران از يك طرف وظيفه كشف حقايق،انعكاس سريع و صحيح واقعيات و هشدار در مورد رويدادهايي را بر عهده دارند كه به منافع ملي و اعتقادات و فرهنگ مردم و ارزش هاي انساني آسيب مي رسانند و از طرف ديگر با درك موقعيت رسانه اختيارات و مسؤليت ها و وضع رقيبان بايد به بقاي رسانه بيانديشد
د4ـ خبرنگاران موتور و قلب تحريريه هاي راديو و تلويزيون و مطبوعات هستند و نقش اساسي در حيات ساير قسمت هاي رسانه و كاركرد صحيح بقيه اجزا دارند
د5 ـ بنابراين اگر خبر نگار به كار خود و اصول حرفه اي تسلط داشته باشد رسانه هاي رقيب و ماهيت  و ظرفيت و توانمندي هاي رسانه اي را كه در آن كار مي كند بشناسد و همچنين نياز مخاطبان ، سن، جنس، سطح تحصيلات ، محل زندگي و ساير ويژگي هاي آنها را بداند بدون شك از كنار سوژه ه اي ناب ، درجه اول و مورد نياز مردم و رسانه نمي گزرد و فرصت را به رقيبان نمي دهد
د6ـ هر چه قدر خبرنگار حرفه اي تر باشد و قدرت شكار سريع سوژه هاي مورد نياز مخاطبان را داشته باشد و همچنين بتواند آنها را در بسته بنديهاي جذاب و متناسب با ماهيت رسانه ها و ويژگي هاي مخاطبان ارايه دهد به همان اندازه به سردبير كمك كرده و دست او را در بستن خبرهاي راديو و تلويزيوني و انتشار اخبار مطبوعاتي باز گذاشته شده است اما اگر نتواند توليد سريع ، متنوع و مورد نياز رسانه و مخاطبان را داشته باشد قدرت مانور سردبير را محدود كرده است و عملا تكرار خبرهاي مشخصي را در بخشهاي مختلف خبري موجب شده است
راه حل اين است كه علاوه بر بهينه سازي ساختار موجود، هم بسياري از خبرنگاران فعلي و خبرنگاراني را كه بعدا جذب خواهند شد آموزش داد
بنابراين ضرورت دارد در كنار اشاره اي كه به اهميت نقش خبرنگاران و اهميت كار اين همكاران كرديم به ويژگي هايي كه اين حرفه مي طلبد بپردازيم تا هم به افرادي كه قصد ورود به اين عرصه جذاب و در عين حال پرمخاطره را دارند كمك كرده باشيم و هم اينكه قلمرو و لوازم كار در اين حرفه را براي خبرنگاران فعلي يادآوري كنيم
د1ـ ذوق  و استعداد
يكي از مهمترين ويژگي هاي خبرنگار داشتن عشق و علاقه و قريحه روزنامه نگاري است بر اين اساس كسي بايد وارد عرصه جذاب ، پرخاطره و در عين حال پرمخاطره خبرنگاري شود كه ضمن دارا بودن اين استعداد ذاتي از هنر واژه گزيني ، شم خبري، حوصله زياد و نگاه موشكافانه و دقيق برخوردار باشد و با پرهيز از احساسات سعي كند رويدادها را همان طور كه اتفاق افتاده اند منتشر كند نه آنطور كه خود مي خواست اتفاق بيافتد
د2ـ سرعت
سرعت در تصميم گيري و انتقال سريع خبر ، از ديگر  ويژگي هاي اساسي خبرنويسي است حساسيت كار اطلاع رساني ، نياز مخاطبان به دانستن سريع و به موقع خبرها براي اتخاذ تصميم درست ، افزايش رسانه هاو رقابت بين آنها و بسياري موارد ديگر بر ضرورت سرعت در كار خبررساني افزوده است به طوريكه به اعتقاد من اين مثال مندرج در كتابهاي روزنامه نگاري كه خبرها مانند سبزيجات فاسدشدني هستند و اگر تا چند روز مصرف نشوند بايد آنها را دور ريخت به ميزان زيادي اعتبار خود را از دست داده اند زيرا امروز با تعدد رسانه هاي مكتوب و چاپ مكرر آنها در روز و پيدايش و رشد تصورناپذير رسانه هاي الكترونيكي ويژه پخش اخبار مدت سوختن برخي از خبرها مانند ترور يا مرگ شخصيت هاي معروف سياسي و فرهنگي ،وقوع و يا اعلام پايان جنگ و سقوط شديد قيمت ارز ، از چند روز به چند ساعت، چند دقيقه و حتي چند ثانيه كاهش يافته است و حتي تضميني وجود ندارد كه اگر رسانه اي در انتشار يك خبر تعلل كند رسانه اي ديگر همان خبر را منتشر نكند
با وجود اهميت موضوع سرعت در خبررساني بايد تاكيد كرد كه زياده روي و اصرار در انتشار سريع خبر ها بدون توجه به صحت آنها ممكن است عوارضي نيز داشته باشد كه از جمله اين عوارض تعقيب قضايي اين رسانه ها يا خبرنگارمتعاقب دادن خبرهاي كذب و نيز سلب اعتماد مخاطبان است بنابراين باز هم بايد تاكيد كرد كه در خبر رساني سرعت اهميت اساسي اما دقت و صحت اهميت حياتي دارد
د3 ـ اداري كار نكردن
لازمه كار خبرنگاري اين است كه همه جا را محل كار و همه چيز را سوژه بدانيم اگر فكر كنيم فقط در اداره و حوزه كاري و فقط در ساعات كاري خبرنگاريم هرگز خبرنگار حرفه اي و برجسته نمي شويم همچنين هرگز نخواهيم توانست خبرهاي متنوع و مورد نياز مردم و سوژه هاي بكر و دست اول را شكار كنيم
يادمان باشد خبر نگار بايد همانند پليس هميشه مراقب همه كارها باشد نه اينكه خبرها را فقط در ساعات اداري آنهم در پاويون دولت، مجلس دفاتر وزيران و يا همايشها و سمينارها جستجو كند
د4ـ توجه به واقعيت ها
از ديگر خصوصيات مهمي كه حتما خبرنگر بايد آن را در كار خود لحاظ كند توجه به عينيت است به اين معني كه خبرنگار بايد سعي كند رويدادها را همان طور كه اتفاق افتاده اند منتشر كند نه آنطور كه خود مي خواست اتفاق بيافتند
با وجود اين كه بسياري از رسانه هاي غربي از واژه بي طرفي در انتشار اخبار به شكل حرفه اي سو استفاده كرده اند اما همچنان بايد تاكيد كرد كه در توليد و انتشار اخبار بايد سعي كنيم بي طرف باشيم و از افتادن در دام احساسات و حب و بغض شخصي ، جناحي و گروهي بپرهيزيم
كمترين عوارض رعايت نكردن بي طرفي اين است كه چنانچه مخاطب متوجه بي طرف نبودن رسانه شود اعتمادش از آن سلب مي شود و رسانه در جذب قشرهاي مختلف مخاطباني كه ديدگاه هايي متفاوت دارند شكست مي خورد
يكي ديگر از مواردي كه ممكن است باعث بي اعتمادي در مخاطب شود توجه خبرنگار به يك بعد از واقعيت بدون در نظر گرفتن نيازهاي مخاطبان و برجسته كردن آن بعد است درست است كه به علت محدوديت صفحات مطبوعات و كمبود زمان در راديو و تلويزيون و همچنين رعايت اصل اختصار نمي توان همه ابعاد رويدادها را انتشار داد اما بايد تلاش كرد تا به تمام سوالات اساسي كه در زمينه خبر مورد نظر در ذهن مخاطبان وجود دارد پاسخ گفت به عبارت ديگر خبر ها را با رعايت اصل جامعيتانتشار داد
د5ـ داشتن اطلاعات وسيع
مطالعه مستمر در زمينه هاي مختلف و پشتوانه علمي غني ،. فهم خبرنگار را از خبر آسان تر و قدرت مانور او را در نگارش ، تنظيم و گزارش خبر بيشتر مي كند گاهي اتفاق مي افتد كه خبرنگار در همايشي علمي يا مصاحبه با شخصيتي سياسي ، فرهنگي و اقتصادي شركت مي كند اما چون اطلاعات او از موضوع خبر بسيار كم است ، خبرهايي را كه مصاحبه شونده بيان مي كند خوب نمي فهمد و نمي تواند از لابلاي صحبت هاي مصاحبه شونده سوال طرح كند يا ديده مي شود همكاران در حوزه هاي مختلف چون خود سخنان مصاحبه شونده ،، محتوي فكس هاي دريافتي يا ساير منابع را نمي فهمند و به عبارت ديگر از موضوع خبر اطلاع كافي ندارند نمي توانند خبر خوب  و جذابي تنظيم و گزارش و قسمت مهم آن خبر را برجسته كنند
راه حل اين مشكل داشتن اطلاعات كافي و احاطه خبرنگار به اطلاعات مربوط با موضوع خبر است
نكته ديگر اين كه داشتن اطلاعات وسيع در يافتن موضوعات خبري و شكار سوژه ها نيز به خبرنگار كمك مي كند و دقيقا به دليل مهم بودن آگاهي وسيع و عميق خبرنگار از موضوعات خبري است كه مي گويند خبرنگار بايد اقيانوس باشد حتي اگر عمق اين اقيانوس يك بند انگشت باشد
البته مثال فوق سطحي بودن اطلاعات خبرنگار را تاييد نمي كند بديهي است هر قدر اشراف خبرنگار به شاخه هاي مختلف علوم بيشتر و عميق تر باشد بهتر است اما با توجه به گسترش روز افزون دامنه علوم و تقريبا غيرممكن بودن تسلط خبرنگار به همه آنها بايد ضمن تلاش براي كسب تخصص در يك يا چند رشته خود را از دانستن اصول و كليات ساير علوم بي نياز ندانيم
د6ـ ساده و كوتاه نويسي و ساده گويي
يكي ديگر از ويژگي هاي مهم خبرنگار موفق ،نگارش و گزارش ساده، روان، سليس و در عين حال كوتاه خبرهاست اگر شما خبرنگار بخش هاي تخصصي راديو و تلويزيون هستيد و خبر و گزارش مورد نياز آنها را تهيه مي كنيد مي توانيد از واژه ها و عبارات تخصصي همان رشته استفاده كنيد اما اگر مخاطبان رسانه اي كه شما در آن كار مي كنيد مردم عادي يا قشرهاي مختلف مردم از افراد كم سواد تا دانشگاهيان باشد حتما بايد طوري خبر بنويسيد يا گزارش كنيد كه كم سوادترين فرد جامعه نيز قادر به درك مطالب شما باشد
همچنين اگر شما خبرنگار مطبوعات باشيد مي توانيد كمي طولاني تر بنويسيد چون مخاطبان شما مي توانند نوشته هاي شما را در بهترين حالت و چندين بار بخوانيد اما در راديو تلويزيون بايد كوتاه و در عين حال پرمعنا بنويسيد و بگوييد

د7ـ داشتن روابط عمومي قوي با مردم و حكومت
داشتن ارتباط قوي خبرنگار با قشرهاي مختلف مردم، شخصيتهاي سياسي و غيرسياسي و دولتمردان از جمله ويژگي هاي مهمي است كه در موفقيت خبرنگار نقش اساسي دارد هر قدر اين ارتباط بيشتر و گسترده تر باشد دست خبرنگار پرتر است زيرا خبرها ذهني نيستند و رسانه ها تقريبا همه خبرهاي منتشر شده در جامعه را از قشرهاي مختلف مردم و فعاليت ها و گفته هاي مسولان و شخصيت هاي دولتي  وغير دولتي مي گيرند
همه متخصصان و صاحب نظران علوم ارتباطات تنگاتنگ خبرنگار با مردم اتفاق نظر دارند اما برخي در مورد نزديكي بيش از حد خبرنگار با دولتمردان هشدار مي دهند و اين رابطه را براي حفظ استقلال رسانه ها مضر مي دانند اين دغدغه ها چنانچه از بيم تباني رسانه ها و دولتمردان براي سركوب مردم و ناديده گرفتن منابع ملي باشد قابل فهم و ستودني است اما در مجموع رسانه ها و دولتمردان چاره اي جز همكاري متقابل ندارند وسايل ارتباط جمعي در بسياري از مواقع ناگزيرند خبرها را از مقامات سياسي اقتصادي و فرهنگي بگيرند و مقامات نيز براي انعكاس فعاليت هاي خود آنها به رسانه ها نياز دارند دقيقا به همين دليل است كه محسن حسنين هيكل در كتاب معروف در ميان مطبوعات و سياست رابطه روزنامه نگار را با رژيم حياتي مي داند او مي گويد رژيم خبرساز است و خبرنگار طالب خبر آن هم در شرايطي كه رژيم مي خواهد خبر را پنهان نگه دارد و يا دست كم در انتشار آن مسائلي مراعات شود از طرفي ديگر خبر وسيله ايست در دست رژيم براي تماس با توده ها و ترجيح مي دهد روزنامه ها وسيله و ابزار باشد اما براي خود روزنامه نگار اين ناشايست است كه صرفا يك سيم رابط و يك بوق باشد بنابراين رابطه ميان روزنامه نگار و رژيم رابطه ايست تركيبي و هر دو به يكديگر نياز دارند اما آنچه كه من را نگران كرده است اين است كه ظاهرا يادمان رفته خبرنگار نماينده و چشم و گوش مردم است نه روابط عمومي مقامات ، به نظر من حتي رسانه دولتي روابط عمومي دولتمردان نيست و اگر مي خواهد حرفه اي كار كند بايد حداقل اين طور القا كند كه مردم در اولويت هستند علاوه بر آنچه گفته شد داشتن روحيه جسارت هوشمندانه، تعصب كاري ، حس مسوليت اجتماعي، احترام به ادان و فرهنگ مردم، رعايت عفت عمومي و اخلاقيات جامعه ، صبور بودن  و اعتقاد و ايمان به ديدن آموزش مستمر از جمله ديگر ويژگي هاي خبرنگاران است.



منبع انترنتی:

http://www.iribtc.ir/persian/modulespage.aspx?modulename=viewpage&pageid=660