Media Studies علوم ارتباطات و رسانه ها

چهارشنبه، فروردین ۰۳، ۱۳۹۰

نوروز، جشن جهانی


پس از سال‌ها تلاش نوروزباوران سرانجام مجمع عمومی سازمان ملل متحد در آستانه‌ی پایان هزارمین سال سرایش شاهنامه، در نشست چهارم حوت(اسفندماه) ١٣٨٨ خورشيدی برابر با ۲۳ فوریه ۲۰۱۰ ميلادی با تصويب قطعنامه‌ی با اتفاق آرا روز بيست و يکم مارس، روز نخست سال خورشيدی را به‌ عنوان"روز بين‌المللى نوروز" به‌ رسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد.  
نوروز (Nowruz)، در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، جشنی با پيشنه‌ی بیش از ۳ هزار سال که امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را جشن می‌گیرند، توصیف شده‌است. در اين سند از نوروز به عنوان پيونددهنده‌‌‌‌ زندگی با طبيعت ياد شده و سازمان ملل متحد از اعضای خويش خواستار برنامه‌ريزی در راستای پاسداری از نوروز گرديده است.
پيش از اين تصميم، سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (يونسکو) جشن نوروز را در تاريخ هشتم ميزان (مهرماه) ١٣٨٨ خورشيدی برابر با ٣۰ سپتامبر ٢٠٠۹ ميلادي به‌ عنوان ميراث معنوی جهانی، ثبت کرده بود.
ثبت جشن نوروز توسط سازمان ملل متحد در فهرست جشن‌های ماندگار جهاني، تأکيد است بر ارزش‌های جهانی، انسانی و صلح‌آميز اين جشن. بزرگداشت نوروز در واقعيت بزرگداشتی است از تاریخ و ارزش‌های تمدن‌های درخشان بشری که در درازنای سده‌‌ها ارزش‌های انسانی را از نسلی به نسلی انتقال دادند.
امروز برخی از شهرهای اروپا، امريکا و کانادا نوروز را به‌ رسميت شناخته و آنرا در چهارچوب برنامه‌های ويژه برگزار می‌کنند و شماری از رهبران کشورها و نهادها به مناسبت نوروز پيام‌های نوروزی می‌فرستند. امروز از برکت تکنولوژی پيشرفته، صدها ترانه و سرود، موزيک و فيلم، شعر و مقاله در اينترنت، يوتيوب و فيس بوک در رابطه به نوروز قابل دسترسی است، رسانه‌های جهانی برنامه‌های ويژه‌ی نوروزی پخش می‌کنند که اين همه نيز به جهانی شدن نوروز مدد بيشتر می‌رساند و موجب تقويت بيشتر همگرايي ملت‌هاي منطقه می‌شود. 
جغرافيای نـوروز گسـترده‌ است و امروز شامل کشورهای زيادی می‌شود. نوروز در افغـانسـتان، ايـران، تـاجـيکسـتان، ازبکـسـتان، قيـرقـيزسـتان، قـزاقسـتان، ترکـمنسـتان، آذربـايـجان، مناطق کـردنشـين تـرکيه، عـراق و ســوريه، بخـش‌هـايی از پـاکسـتان و هنــدوستان ... بـه عـنوان جشـن آغاز بـهــار بـرگـزار می‌شـود. هم‌چنين مهــاجران و پناهـندگان ايـن سـرزمين‌هــا که از بـد حادثه کشـورشـان را ترک گـفته‌اند و در چهــار گوشـه‌ی جهــان پناه برده‌اند، نـوروز را گـهگـاه بـا برنامه‌‌هــا و بـزم‌هــای مـشـترک گـرامی می‌دارند و آن را فرصتی می‌دانـند برای هـم سـويی و بـازيافـتن يک‌ديگــر.  
آيـين نـوروزی در پهـنه‌ی وسـيع سـرزمـين‌هــای ياد‌شــده پيشنه‌ی ديرينه داشـته و ريـشـه در ژرفای روان و زنـدگـی مـردمـان ايـن خـطه دارد. الـبته آيـين نـوروزی در هر مرزوبوم بـا ويـژگـی‌هــا و بـاورهــای بومی آميخته شــده اسـت که قطعاً رنگ و بوی ويژه‌ی بـه آن داده اسـت و مسـلمـا ايـن امر بـه غنا و زيبـايی نـوروز افزوده اســت.  
نـوروزبـاوران، در همه سـرزمـين‌هــای ياد‌شــده جشـن نـوروز را در همه پيچ و خم‌های تـاريـخ هرگز فراموش نکـردنـد، آنــرا در ميان توفانی از رويداد‌ها پاسـداری کـردنـد و شـاداب‌تر بـه نسـل‌هــای بعـدی سـپردند. نـوروز از اندک جـشـن‌هــای بـاسـتانی پيش از دوران اسـلام اسـت که تا امروز بـا پوشش گسـترده‌‌ی منطـقه‌ی زنده و پرمـايه بـه جا مـانده اسـت و يکی از ويـژگی‌هـای آن تقويت همـبسـتگی و يگانگی، سازگاری زندگی با طبیعت اسـت.
پيوند انسـان بـا طـبـيعت، رمز پايداری و راز مـاندگاری نـوروز اسـت. انسـان، بـا پايان يافتن شـب‌هــای سـرد و دلـگير زمسـتان و آمدن بـهــار زنگارهــای کـهنه را از قلب و انديشـه بر می‌کند و بـا حركت نمـادين "خانه تكانی" بـا طـبـيعت همگام می‌شـود و اين پيوند در شـعـر و ادبيـات سـرزمـين ما بازتـاب گـسـترده دارد.
نـوروز، روز آفرينش طـبـيعـت هـر چـند بـار به ناخواسته کـم رنگ شـده ولی هـيچ‌گـاه فـرامـوش نگرديد. ايـن جشـن شـادمـانه بـا آغاز بـهــار، آغاز فـصل کـاشـت هـم‌زمـان اسـت و درازی شـب و روز بـا هـم برابر مـی‌شـــود.
داشـتن و برپايی روزهــای شـادمـانه و زيسـتن در کنار طـبـيعـت به ‌ويژه برای مردم مـا که بـه حـد کافی روزهــای غمگين دارند و سـال‌ها اسـت که خنده برلب آنهــا نه نشـسـته اسـت، چه خوش‌بختی بزرگی اسـت. نوروز پيام‌آور شـادی و اميد اسـت و خنده بر لب انسـان می‌نشـاند. اميد برآن اسـت که کفه‌ی شـادی و خنده بر کفه‌ی اندوه و سـوگواری سـنگينی کند، گرد و غبـار غم و افسـردگی از روان مردم ما زدوده شــود.
نـوروز نشـانـه‌ی از پيکـار نـور و ظـلمت، نمـاد آفـرينـيـش مجـدد طـبـيعت، رسـتاخـيز بهـار، مـژده‌ی شـکـوفه و بـاران، جـشـن تکـابـو و کـار، پيـا‌م آور هـم‌دلـی و همـبستـگی، سـمـبل هـويت فـرهـنگـی و حمـاسـه‌ی مـلی اسـت که در ژرفـای روان انسـان جـامعـه‌ی ما رخـنه کـرده اسـت و در برابر همه تند بادهای فرهنگ‌بـرانـدازانه و کيـنه‌تـوزانـه اسـتوار پا برجا مانده اسـت. بـرپايی و تلاش در امر زنده نگهداشــتن و شگوفايی هرچه بيشتر نوروز بخـش از مبارزه برای ماندگاری و رشـد فرهنگ ملی مردمان ماسـت. نوروز پيوند دهنده‌ی امروز و ديروز مردمان ماست. 
بـه بـاور نگـارنده شـايد هيـچ روز و جشن بـه اندازه‌ی نـوروز شـادی‌آفرين و شـورانگـيز، نـويد بخش و آموزنده، گـسـترده و هـمگـانـی نبـاشــد.
سخن فرجامين:
چـه زيـبا و گــورا اسـت که نـوروز، به هـمـت و تلاش نـوروز بـاوران و اهـل نـظر و سـياسـت بـه بزرگ‌ترين رويداد تـقويـم سـالانه‌ی كشـور ما بدل شــود و در جهان هرچه بيشتر جايگاه‌ی بايسته و شايسته‌ی ‌بـيابد.
بـه بـاور نگارنده می‌توان در ايـن راستا برخی گام‌ها را از همـين حالا برداشــت: 
اول اينکه: برگ برگ تـاريـخ گواه اسـت که مردمان مـا (از هر تيره و تبار) نـوروز را از سـاليان درازی بـه عـنوان جشـن بـاسـتانی و مردمی، ميهنی وهمگـانی برگزار می‌کـنند، امـا دريغا که نگهداری و پشتيبانی قانـونی از نـوروز در هيچ قانـون افغانسـتان بـه عـنوان جشـن ملی مطرح و ثبت نشــده اسـت. 
دوم اينکه در افغانسـتان به مناسـبت جشن نوروز باسـتانی يک روز تعطيل رسـمی اسـت که اندک به نـظر مـی‌رســد. (در حاليکه در ايران پيش از يک هفته، در تاجيکسـتان سـه روز، در آذربايجان دو روز، ... به مناسـبت عـيـد نوروز تعــطيل عمومی اسـت.) 
سـوم اينکه: نـوروز در حـاليکه جغـرافيای بـزرگی را می‌پـوشــاند امـا هنـوز "اطلـس جغـرافـيای نـوروز"  نداريم و يا نگارنده آنــرا نديده اسـت. بـاور برايـن اسـت که برپايی مـوزيم نـوروز در سـطح ملی و بين‌المللی، تنظيم وترتيب اطلـس نـوروز يکی از راه‌هــای ممکن و مناسـب نگهداری ايـن گنجينه‌ی تـاريـخ شـفايی و ميراث بزرگ فـرهـنگـی و معـنـوی در قلمرو نوروز اســـت. 
چهارم اينکه: بـازنـگری و بـازانـديشی بـر آيـين و آداب نـوروزی نياز حال و آيـنده اسـت. از ايـن رو مفيد اسـت که نگـاهی تازه انســان‌شـناخـتی بر اســطوره‌شـناسی نـوروز افگـند و در زمينه‌ی پـيشيـنه و ريـشـه، آداب و آيـين نـوروزی و تاثـيرات آن بـه روان و فرهنگ جامعه پژوهـش و مطالعات تازه را انجام داد. اميد برايـن اسـت که به همت و تلاش پـژوهـشـگـران و جامعه‌شـناسـان در حوزه‌هــای بـالا بـا اسـتفاده از متون معـتبر تـاريـخی و پژوهـش‌هـای ميدانی مطالعات و بررسی هــای تازه انجام يابد.
پنجم اينکه: بـرگـزاری بـزم شـعـر، داسـتان، طنـز، پـژوهـش و نمـايشـگاه‌ی نقاشـی، فـيلم، عکـس، کارهــای دسـتی ... پيش از همه توسط نهادهای فرهنگی در ميان کشورهای منطقه از جمله ميان سه کشور فارسی‌زبان همراه بـا پيش‌کش کردن جايزه‌هــای نـوروزی بـه بـهترين‌هــا، از يکـسـو ظرفيت و توانايی پديده‌ی طبيعی ـ انسـانی نـوروز را نمـايان می‌سـازد و از سـوی ديگر موجب شـگوفايی و درخشـش هويت فـرهـنگـی و معـنـوی مردمان مـا می‌کــردد.
ششم اينکهتقويت هرچه فزاينده‌ی تلاش مشترک همه نوروزباوران در راستای آگاهی دادن هر چه بيشتر به جامعه جهانی در رابطه به نوروز.
بهاران ۱۳۹۰ خـجـسته باد!

یکشنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۸۹

جشــــن نــــوروز در تقــــویم آریــــــایی


نوروز يكي از قديمي ترين اعياد و جشن هاي آريايي و ياد گار چند هزار ساله كشور باستاني ما ميباشد. اين جشن بزرك ملي زماني در سر زمين آريانا بر گزارگرديدكه بيداري و تجدد حيات در طبيعت آ غاز گرديد. تجدد حيات و بيداري هنگامي آغاز گرديد كه سردي زمستان پايان يافت ودر دامان كوهساران لاله و ريحان روئيد.
واژه نوروز مرکب از دو واژهٔ فارسی «نو» و «روز» است. در روزگاران کهن آریاییان این واژه را "ناوا سرِدا" یعنی سال میگفتند. مردمان آریایی آسیای میانه نیز در زمان سلاله های سغدیان و خوارزمشاهیان، نوروز را نوسارد و نوسارجی می نامیدند. منشا و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. در برخی از متن‌های کهن، شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی اسناد دیگر، کیومرث را به‌عنوان پایه‌گذار نوروز معرفی کرده اند. در شاهنامه، روایت شده است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان بود که دستور داد در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی، و آن روز را روز نو یا نوروز نامیدند. برخی دیگر آغاز نوروز را به بابلیان نسبت می‌دهد. بر طبق این روایت‌ها، رواج نوروز در خاوران ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کورش به بابل بازمی‌گردد. ونیز در برخی از روایت‌ها، زرتشت به‌عنوان بنیان‌گذار نوروز نام برده شده است.
برخی ازشواهد تاریخی نشان میدهند که کوروش دوم بنیان‌گزار سلاله هخامنشیان، در سال ۵۳۸ قبل از میلاد، نوروز را جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامه‌هایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکان‌های همگانی و خانه‌های شخصی و بخشش محکومان اجرا نمود. این آیین‌ در زمان پادشاهان دیگرهخامنشی نیز برگزار می‌شده است. چنانچه بررسی‌هایی که بر روی سنگ‌نوشته‌های دوران هخامنثیان صورت گرفته نشان می‌دهد که مردم با جشن‌های نوروز آشنا بوده‌اند، و هخامنشیان نوروز را با شکوه جلال بزرگی جشن می‌گرفته‌اند. شواهد نشان می‌دهد که داریوش اول هخامنشی، به مناسبت نوروز در سال ۴۱۶ قبل از میلاد سکه‌ای از جنس طلا ضرب زده بود که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده میشده است.
 در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته می‌شد. در این روزگاران، جشن‌های متعددی در جریان یک سال برگزار می‌شد که مهمترین آنها نوروز و مهرگان بود. برگزاری جشن نوروز در دوران سلاله ساسانیان دست کم شش روز را در میگرفت. درین دوره نوروز به دو نام جشن گرفته میشد. یکی نوروز کوچک و دیگری نوروز بزرگ. نوروز کوچک یا نوروز عامه پنج روز نخست بود و از یکم تا پنجم حمل یا فروردین گرامی داشته می‌شد و روز ششم حمل یا فروردین بنام نوروز بزرگ جشن شکوهمندی برپا می‌شد. در روزهای نوروز عامه، قشری از قشرهای مردم، چون (دهقانان، روحانیان، سپاهیان، پیشه‌وران و اشراف) به دیدار شاه می‌آمدند و شاه به سخنان ایشان گوش می‌داد و برای حل مشکلات آنها دستور صادر می‌کرد. روز ششم که نوروز بزرگ آغاز میشد،باید شاه حق قشرهای گوناگون مردم را ادا میکرده بود و در این روز یعنی روزششم، جشن نوروز بزرگ برپا میشد. در این روزتنها نزدیکان شاه بودند که میتوانستند به نزد شاه حضور یابند و در مراسم شکوهمند جشن نوروزی با شاه اشتراک و از نمایشات و مراسم گوناگون نوروزی لذت ببرند.
 پس از تسخیر خراسان توسط عربها، از برگزاری آیین‌های نوروز در زمان امویان و عباسیان نشانه‌ در دست نیست. اینقدر آمده است که خلفای عباسی گاهی برای پذیرش هدایای مردم، از نوروز استقبال می‌کرده‌اند. با روی کار آمدن سلسله‌های سامانیان و آل بویه، جشن نوروز با گستردگی بیشتری برگزار شد. در دوران سلجوقیان، به دستور جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی تعدادی از ستاره شناسان خراسانی جهت تدوین گاه شماری خراسان زمین مؤظف گردیدند. در گروپ ستاره شناسان خراسانی که کار تدوین تقویم خراسان زمین را آغاز کردند ابوالفتح عبدالرحمان منصور خازنی، ابومظفر اسفزاری، ابو عباس لوگری، محمد بن احمد بن احمد معموری شامل بودند. در رأس این ستاره شناسان خراسانی خیام نیشاپوری قرارداشت. تقویمی که این گروه ستاره شناسان خراسانی ترتیب دادند بنام تقویم جلالی معروف گردید. تقویم جلالی همان تقویمی است که تا به امروز رایج می‌باشد و این تقویم دقیق‌ترین تقویم تا آنزمان و تا اکنون به‌شمار می‌آید.گفته میشود درتقویم اروپایی در هر 2500 سال یک روز اشتباه می‌شود، اما در تقویم جلالی در هر 10 هزار سال یک ثانیه تفاوت به وجود می‌آید که دال بر دقیق بودن این تقویم می نماید.
خیام با گروه ستاره شناسان خراسانی برای بهترسازی گاه شمار خراسانی، نوروز را در یکم بهار قرار دادند و جایگاه آن را ثابت نمودند. بر اساس این گاه شماری که به تقویم جلالی معروف شد، برای ثابت نگهداشتن نوروز در آغاز بهار، مقرر شد که هر چهار سال یک‌بار، تعداد روزهای سال (به‌جای ۳۶۵ روز)، برابر با ۳۶۶ روز در نظر گرفته شود. طبق این قاعده، می‌بایست روز اول سال در دور سال هشتم، دوباره به جای اول سال چهارم، برسد. این گاه شماری از سال ۳۹۲ هجری آغاز شد و تا امروز ادامه دارد. تا جایی که اسناد نشان میدهد، اکثر گاه شماریهاو تقویم های امروزی هجری شمسی و هجری قمری معمول نیز مبتنی بر همین تقویم جلالی میباشد که بعد از اصلاخاتی ترتیب یافته اند.
 در اسلام و به ویژهٔ در آیین تشیع به نوروز به عنوان روزی خجسته نگاه میشود. در دیدگاه شیعه مذهبان گرامی داشت ازنوروز تأکید شده است. نزد ایشان نوروز روز ظهور امام زمان است. چنانچه در حدیثی از امام صادق آمده است که: «روز نوروز همان روزی است که خداوند از بندگانش پیمان گرفت که او را پرستش کنند و هیچ چیزى را شریک او ندانند، به پیامبران و اولیا ایمان بیاورند. او گوید " نوروز نخستین روزی است که خورشید در آن طلوع کرده، و بادهاى باردارکننده در آن روز وزیده، گلها و شکوفه‌هاى زمین آفریده شده اند. درهمین روزاست که کشتى نوح(ع) به کوه جودى می نشیند. در همین روز است که قومى که از ترس مرگ از خانه‌هاى خود بیرون رفته بودند و خداوند ایشان را بمیراند، دوباره زنده شدند. درهمین روزاست که جبرئیل بر پیامبر (ص) فرود آمد. همین روزاست که ابراهیم(ع) بتهاى قوم خود را بشکست. همین روزاست که پیغمبر خدا، امیرالمومنین على(ع) را بر دوش خود سوار کرد تا بتهاى قریش را از بالاى خانه خدا به پائین انداخت و آنها را خرد کرد...»
 مسلم اینست که جشن نوروز در لحظه اعتدال بهاری آغاز می‌شود. در دانش ستاره‌شناسی، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیم‌کره شمالی زمین به لحظه‌ای گفته می‌شود که خورشید در خط استوای زمین قرار میداشته باشد و ساعات شب و روز در اعتدال و مساوات قرار میداشته باشند. این لحظه ساعات اول روز اول برج حمل میباشد که، در تقویم هجری خورشیدی نخستین روز (هرمز روز یا ورمزد روز) از ماه فروردین است. نوروز در تقویم میلادی عموماً با ۲۱ ماه مارس مطابقت دارد. در کشورهایی مانند افغانستان و ایران که تقویم هجری شمسی به کار برده می‌شود، نوروز، روز آغاز سال نو است. اما در کشورهای سر زمینهای نوروز آسیای میانه و قفقاز، مانند تاجیکستان، اوزبکستان، ترکمنستان، آذربایجان و ترکستان چینی تقویم میلادی متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته می‌شود ولی روز آغاز سال محسوب نمی‌شود.
 منطقه‌هایی که جشن نوروز در آنهابرگزار می‌شود، شامل کشورهای افغانستان، ایران، تاجیکستان، اوزبکستان، ترکمنستان، آزربایجان و ترکستانات چینی میباشد. جغرافیای نوروز با نام نوروز یا مشابه آن، درسراسر خاورمیانه، بالکانات، قزاقستان، تاتارستان، چین شرقی (ترکستان چین)،سودان، زنگبار، سراسر قفقاز تا آستراخان،آمریکای شمالی، هندوستان، پاکستان، بنگلادش، بوتان، نیپال و تبت را شامل می‌شود.
 در بسیاری این کشورها نوروزجشن گرفته می‌شود. در برخی ها تجلیل آیین‌های نوروزی از هم متفاوت‌اند. مثلاً در افغانستان سفره هفت‌میوه می‌چینند؛ اما در ایران سفره هفت سین می‌اندازند.همچنین کشورهایی مانند مصر و چین جزو سرزمین‌هایی نیستند که در آنها نوروز جشن گرفته می‌شود، اما جشن‌هایی مشابه جشن نوروز برگزار می‌گردد.
بتازگی پارلمان فدرال کانادا طی اجلاس (تاریخی ۳۰ مارچ ۲۰۰۹ (۱۰ فروردین ۱۳۸۸)، لایحه ی به تصویب رسانید که اولین روز بهار هر سال به عنوان نوروز (Nowruz Day)، عید ملی نامگذاری و جشن بزرگ بر پا گردد.
در 24 فبروری 2010 سازمان ملل متحد طی یک قطعنامه در مقر سازمان ملل در نیویورک، عید نوروز را به عنوان "روز بین‌المللی نوروز و فرهنگ صلح" در جهان به رسمیت شناخت.
در سال ۱۳۸۹ نخستین دورهٔ جشن جهانی نوروز هم زمان در تهران و آستان بلخ افغانستان برگزار شد و شهر تهران به عنوان «دبیرخانهٔ نوروز» شناخته شد. قرار براین است که همه ساله، سران کشورهایی که نوروز را جشن می‌گیرند در تهران گردهم جمع‌آیند و این آیین باستانی را گرامی دارند. از این است که از آن تاریخ باینطرف هر ساله یکی از کشورهای اصلی نورز، میزبان جشن جهانی نوروز است و دانشمندان و ستاره شناسان مشهور جهان بشمول فرهنگیان و دانشمندان گردهم می آیند و ازین روز تاریخی جهانی تجلیل بعمل می آورند.
بیائید این روز ملی و بین المللی آریاییان را تجلیبل کنیم و از نعمات مادی و آئینهای آورنده فراوانی، صلح دوستی و صفایی آن چون خانه تکانی، آتش افروزی، سفره‌های نوروزی، غذاهای نوروزی، دید و بازدیدها، مسابقات ورزشی، طبیعت‌گردی، استفاده کرده چهره پر شکوه نوروز را از دید شعرا ی فارسی گوی مشاهده کنیم، چنانچه فرخی سیستانی طی ترجیع بندی گفته است:
زباغ ای باغبـــــان مـــــارا همی بوی بهـــــار آید        کلید باغ مـــــاراده کــــــه فردامان به کـار آید
کلید باغ را فــــردا هــــــزاران خواســـــــــتار آید        تو لختی صبر کن چنـدان که قمری بر چنار آید
چو اندر باغ تو بلبــــــل به دیـــــدار بهـــــــــار آید       ترا مهمان ناخوانده بــه روزی صد هـــــــزار آید
کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شمــــار آید       چنان‌دانی که هرکس را همی زو بـوی یار آید
بهار امسال پندار همی خوشـــــــتر ز پـــــار آید       وزین خوشتر شود فردا که خسرو از شکار اید
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی        ملک را در جهان هر روز جشنی داد و نوروزی
منوچهری درباره نوروز مسمطی دارد. بدین مطلع:
آمد نوروز هم از بامــــــــــــداد                  آمدنش فرخ و فرخنده باد
باز جهان خرم و خــوب ایستاد                 مرز زمستان و بهاران بزاد
ز ابر سیه روی سمن بوی داد                  گیتی گردید چو دارالقــرار
در مسمط دیگر منوچهری میخوانیم:
نوروز بزرگم بزن ای مطــــــــــرب نوروز            زیرا که بود نوبت نوروز بـــه نوروز
برزن غزلی نغز و دل‌انگیز و دلفـــــــروز           ور نیست ترا بشنو از مرغ نوآموز
کاین فاخته زان کوز و دگر فاخته زانکوز          بر قافیه خوب همی خوانداشعار
بوالفرج رونی گوید:
جشن فرخنده فروردین است            روز بازار گل و نســــرین است
آب چون آتش عـود افروزست            باد چون خاک عبیر آگین است
باغ پیراسته گلــــــزار بهشت            گلبن آراسته حورالعیــن است
مسعود سعد سلمان از عید نوروز چنین یاد میکند:
رسید عید و من از روی حور دلبر دور            چگونه باشم بی روی آن بهشتی حور
رسیدعید همایون شها به خدمت تو            نهاده پیش تو هدیه نشاط لهو و سرور
برسم عید شها باده مــــــروق نوش           به لحن بربط و چنگ و چغـــانه و طنبور
جمال‌الدین عبدالرزاق گفته است:
اینک اینک نوبهار آورد بیــــــــــــــــــرون لشکری            هریکی چون نوعروسی در دگـرگون زیوری
گر تماشا می‌کنی برخیز کانـــــــــدر باغ هست           با چون مشاطه‌ای و باغ چون لعبــــت گری
عرض لشکر می‌دهد نوروز و ابرش عارض است           وز گل و نرگس مراد را چون ستاره لشکری
حافظ در غزلی میگوید:
ز کوی یار می‌آید نســــــــــــــــــــــیم باد نوروزی           از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن         که قارون را غلطها داد ســـــودای زراندوزی
ز جام گل دگر بلبل چنان مســــــت می لعلست         که زد بر چرخ فیروزه صفیــــــر تخت فیروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غـــــــــــم بیفشانی         به گلزار آی کز بلبل غـــــــزل گفتن بیاموزی
هاتف در قصیده‌ای گفته است:
نسیم صبح عنبر بیز شــــد بر توده غبرا                     زمین سبز نسرین خیز شد چون گنبد خضرا
ز فیض ابر آزادی زمین مرده شــده زنده                    زلطف باد نوروزی جهان پیـــــــــــــر شد برنا
بگرد سرو گرم پرفشانی قمـــــری نالان                    به پای گل به کار جان سپــــاری بلبل شیدا
همایون روز نوروز است امروز و بیفـروزی                    بر اورنگ خلافت کرده شـــــــاه لافتی ماوی
قاآنی قصیده‌ای در وصف نخستین روز بهار دارد که در آن گوید:
رساند باد صبا مژده بهــــــــــــــــــــار امروز                ز توبه توبه نمودم هــــــــــزار بار امروز
هوا بساط زمرد فکند در صحــــــــــــــــــــرا                بیا که وقت نشاطست و روز کار امروز
سحاب بر سر اطفال بوستــــــــــــــان بارد                به جای قطره همی در شـاهوار امروز
رسد به گوش دل این مژده‌ام ز هاتف غیب               که گشت شیر خداوند شــهریار امروز
دراین روز باستانی و تاریخی همه ساله در سر زمین های نوروز و کشورهای مختلف جهان که نوروز در آنها اثر گزاری دارد، دانشمندان و فرهنگیان مقاله های پرمحتوایی درباره ارزشهای تاریخی, فرهنگی و اجتماعی این روز, بخوانش گرفته, جهت های مختلف جشن نورز را به بحث میگیرند. شربت هفت میوه به پیروی از شربت سومای باستان صرف ودسترخوانهای خانواده ها پرنعمت , آراسته و رنگین با پخت حبوبات دارای دانه های بیشمار مزین میگردد. آب, نان, آئینه, سیر , سمارق, گل و سمنک و سبزیهای بهاری بر دسترخوانها چیده میــشود. کلانهای هجران کشیده دعا های خیر بر حق مهاجران و بهروزی کشورشان می نمایند و به شادی میپردازند.
گفتنی است, همان طوریکه در بهاران طبیعت نو میشود, باران بهاری برگهای همه داشته های خشک و فاسد شده طبیعت را شست و شوی و پندکهای تازه در شاخه های درختان و گلها می رویاند, انسانها نیز در آغاز بهار وسال نو و بهاران نو با پیروی از طبیعت ضمیر خودرا از پندارهای پارینه پاک کرده, تصامیم نو میگیرند پس بر ما است که ازین روز خجسته, یادگاران اجداد و نیکان با شهامت و غیور مان استفاده کرده, بروفق عرف و عنعنه های گذشتگان بر پروژه های زندگی خود تجدید نظر و پلانهای اعمار زندگی بهتر, اجتماعی, ملی و میهنی را در سر خط پلانهای سال آمدنی مان قرار بدهیم. با ایفای این آرزوهای عنعنوی میتوانیم خود و مادر وطن را شاد گردانیم.
ونیزبرماست که درین روز فرخنده کارها و فعالیت های دوران سال گذشته خودرا مطالعه و ارزیابی کرده تصامیم سودمند وسازنده برای بهتر ساختن زندگی آینده خود بگیریم. چه زمانیکه باز اوراق کارکردهای امسال خودرا در سال آمدنی دیگر ورق میزنیم هریک بایست وجدان پر غرور و مطمئن و پر از آرزوهای کارکردهای مثمر سال گذشته خودرا ارزشیابی کرده, پلان و آرزوهای سال آینده خودرا بر مبنای تکمیل آرزوهای نا مکمل سال پار تکمیل نمائیم. بامید روزیکه هر روز تان نوروز و نوروز تان پیروز و زندگی بکام هریک تان بچرخد.
با درودهای پر از صمیمت
پروفیسور رسول رهین